حرف که به چشمهای سیاه تو میرسد

حرف که به چشمهای سیاه تو میرسد
غوغایی میشود در دلم
و من لبریز از عشق تو
باز هم نا امید از وصالت
از دوردستها
با چشمهایی بارانی
برای چشمهای زیبای تو
تب میکنم
میلرزم
میمیرم و دوباره زنده میشوم
و باز هم شعری مینویسم
تا تو بخوانی و بدانی
که چشمهای تو
تمام دنیای منند...
دیدگاه ها (۱۴)

.گفته بودیهر وقت که شعر می نویسیدوستم بدارنمی دانماز این همه...

ﺗﻮﯼ مرﺩﻫﺎ ﺣﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡﻏﯿـــــــــــﺮﺕهموﻥ ﺣـﺲ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ...

از نگاهم تا نگاهت ی تمنااااا

بعضی چیزهارا باید سروقت خودش داشته باشی ، وقتش که بگذرد دیگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط