اگر باید به گیسویت پریشانی بیاموزم

اگر باید به گیسویت پریشانی بیاموزم
بخواه از راز دریاها ی طوفانی بیاموزم

به داغ بوسه راز سر به مهری با تو خواهم گفت
بیا تا کفر زلفت را ،مسلمانی بیاموزم

مگر با اشک نستعلیق از این دود سیاه ای دل
به ابر و باد مشق صبح بارانی بیاموزم

دل از سجاده بر کن ،زانکه با یک آه میخواهم
تو را اسرار منزل های عرفانی بیاموزم

مگو تحصیل حاصل در طریق عشق ممکن نیست
بیا از نو تو را درسی که میدانی بیاموزم
دیدگاه ها (۱)

دعامیکنمدر این شب زیبا ...من دعایتان میکنم به خیرنگاهتان میک...

تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم امروز محتاج توام؛ فردا ...

ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻡ ﺳﺨﻦ، ﺑﺎ ﻣﻦِ ﺗﻨﻬﺎ،...

مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرداما به هیچکس ریالی کمک نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط