اسم داستانعروس مافیا ...
اسم داستان:عروس مافیا part:1
اسم من آیلینه یه دختر هفده ساله که همه زندگیشو توی ایران گذرونده اما هیچوقت حس نکرده اونجا خونهشه پدری که باید تکیهگاهم باشه همیشه ازم متنفر بود هر روز با نگاه سردش یادم مینداخت unwantedم یه دختر ناخواسته
مادرم سالها پیش از بینمون رفت و من موندم با پدری که هیچوقت دوستم نداشت تنها چیزی که بلد بود این بود که با حرفاش منو خورد کنه و آخرشم وقتی طاقت حضورمو نداشت بلیطی گذاشت کف دستم و گفت برو کره پیش عموت دیگه نمیخوامت
همون لحظه فهمیدم چمدون کوچیکی که دستم بود نه فقط لباسامو توش گذاشتم بلکه تمام زخمهای سالهامو هم با خودم حمل میکنم
کره جایی غریب بود من حتی زبونشونو درست بلد نبودم توی فرودگاه وقتی همه دنبال کسی بودن تا بغلشون کنه من تنها ایستاده بودم بین جمعیتی که حتی نگاهم نمیکردن
اون شب وقتی رسیدم آپارتمان کوچیک و تاریکی که پدرم از قبل اجاره کرده بود همه چیز مثل یه کابوس سرد بود موبایلمو گرفتم تو دستم و برای لحظهای دلم میخواست یه نفر باشه تا فقط بگه خسته نباشی اما هیچکس نبود هیچکس(..
اسم من آیلینه یه دختر هفده ساله که همه زندگیشو توی ایران گذرونده اما هیچوقت حس نکرده اونجا خونهشه پدری که باید تکیهگاهم باشه همیشه ازم متنفر بود هر روز با نگاه سردش یادم مینداخت unwantedم یه دختر ناخواسته
مادرم سالها پیش از بینمون رفت و من موندم با پدری که هیچوقت دوستم نداشت تنها چیزی که بلد بود این بود که با حرفاش منو خورد کنه و آخرشم وقتی طاقت حضورمو نداشت بلیطی گذاشت کف دستم و گفت برو کره پیش عموت دیگه نمیخوامت
همون لحظه فهمیدم چمدون کوچیکی که دستم بود نه فقط لباسامو توش گذاشتم بلکه تمام زخمهای سالهامو هم با خودم حمل میکنم
کره جایی غریب بود من حتی زبونشونو درست بلد نبودم توی فرودگاه وقتی همه دنبال کسی بودن تا بغلشون کنه من تنها ایستاده بودم بین جمعیتی که حتی نگاهم نمیکردن
اون شب وقتی رسیدم آپارتمان کوچیک و تاریکی که پدرم از قبل اجاره کرده بود همه چیز مثل یه کابوس سرد بود موبایلمو گرفتم تو دستم و برای لحظهای دلم میخواست یه نفر باشه تا فقط بگه خسته نباشی اما هیچکس نبود هیچکس(..
- ۱.۵k
- ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط