به طرز غیر قابل باوری
به طرز غیر قابل باوری،
روزهایم، از تو پر شده!
می خواهم،
در آغوشت، حل شوم!
عشق با گفتگوی چشم ها،
به سرانجام می رسد ...
مانند مسافری بی نام و نشانم!
نیستی، خودم را
به آغوش بغض، گره زده ام!
کاش، کسی
از دوست داشتنت، خبری می آورد ...
کاش می دانستم،
مرا چند جرعه، دوست داری؟!!
ترنّمی، که چلچله ی عشق
می خواند، غمی در آوایش هست ...
کسی دوست داشتنت را،
ترجمه کند، تا فریاد نزده ام ...
امروز، بیشتر از همیشه
تو را، دوست دارم ...
باز هم، تو را دوست دارم ...
تو را ... تو را ...
روزهایم، از تو پر شده!
می خواهم،
در آغوشت، حل شوم!
عشق با گفتگوی چشم ها،
به سرانجام می رسد ...
مانند مسافری بی نام و نشانم!
نیستی، خودم را
به آغوش بغض، گره زده ام!
کاش، کسی
از دوست داشتنت، خبری می آورد ...
کاش می دانستم،
مرا چند جرعه، دوست داری؟!!
ترنّمی، که چلچله ی عشق
می خواند، غمی در آوایش هست ...
کسی دوست داشتنت را،
ترجمه کند، تا فریاد نزده ام ...
امروز، بیشتر از همیشه
تو را، دوست دارم ...
باز هم، تو را دوست دارم ...
تو را ... تو را ...
- ۱.۸k
- ۲۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط