اینم پارت ۲ با مقدار زیادی تاخیر💙
اینم پارت ۲ با مقدار زیادی تاخیر💙
بالاخره اون پیرمرد و پسرش اومدن و جلسه رو شروع کردن
اون پیرمرد واقعا رو مخه همش بهونه ولی پسرش بهتر از اون بود زیادی ساکت بود و فکر کنم اسمش وانیتاس بود یه جورایی ازش خوشم میاد اون پیرمرد با زخم روی صورتش و یه نیشخند به من زل زده بود اون پیری پول زیادی بهم بدهکار بود بخاطر عملیاتی که انجام داده بودیم ولی برای ندادن پولم بهونه می اورد بالاخره میخواست پولمو پس بده
یه چمدون بهم داد
°پولت داخلشه°
درشو باز کردم
چی این فقط نصف اون پوله
اما کاریکه تو برام کردی فقط همین قدر ارزش داره
و با پسرش از اتاق رفت بیرون
دستمو مهکم روی میز کوبیدم
بعد از اتاق بیرون رفتم و از عمارت خارج شدم و به خونم برگشتم
دومینیک
ارباب نوعه چه اتفاقی افتاده
اون پیرمرد عوضی فقط نصف پول رو داد
البته حالا که اون پیرمرد پول رو به من نمیده باید به زور بگیرم
و فقط یک راه داره.........
بالاخره اون پیرمرد و پسرش اومدن و جلسه رو شروع کردن
اون پیرمرد واقعا رو مخه همش بهونه ولی پسرش بهتر از اون بود زیادی ساکت بود و فکر کنم اسمش وانیتاس بود یه جورایی ازش خوشم میاد اون پیرمرد با زخم روی صورتش و یه نیشخند به من زل زده بود اون پیری پول زیادی بهم بدهکار بود بخاطر عملیاتی که انجام داده بودیم ولی برای ندادن پولم بهونه می اورد بالاخره میخواست پولمو پس بده
یه چمدون بهم داد
°پولت داخلشه°
درشو باز کردم
چی این فقط نصف اون پوله
اما کاریکه تو برام کردی فقط همین قدر ارزش داره
و با پسرش از اتاق رفت بیرون
دستمو مهکم روی میز کوبیدم
بعد از اتاق بیرون رفتم و از عمارت خارج شدم و به خونم برگشتم
دومینیک
ارباب نوعه چه اتفاقی افتاده
اون پیرمرد عوضی فقط نصف پول رو داد
البته حالا که اون پیرمرد پول رو به من نمیده باید به زور بگیرم
و فقط یک راه داره.........
۲.۹k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.