تو بهحافظ بهحقیقت بهغزل

تو به‌حافظ، به‌حقیقت، به‌غزل‌
دلخوش‌ باش
من ‌به‌افسانه ‌نیما‌ به‌تو می‌اندیشم

نه ‌به ‌اندیشه‌ی زیبا، نه‌ به‌ احساس
لطیف
که‌ به‌ تلفیقی ‌ازاین‌ها به ‌تو
می‌اندیشم

همه‌ی ‌روز به‌تصویر تو می‌پردازم
همه‌ی ‌گریه‌ی ‌شب را به ‌تو می‌اندیشم

چیستی؟ خوابی‌وخیالی؟ سفری؟
خاطره‌ای؟
که‌ دراین ‌خلوت ‌شب‌ها به‌تو
می‌اندیشم
دیدگاه ها (۱)

ما دو پیرهن بودیمبر یک بندیکی را باد برددیگری را بارانهر روز...

از خودِ صبح فقط منتظرمشــــــــــب بشودتا پتو را بکشم روی سر...

چشم بستم که شدم غرق خیالی الکیقصه ی عاشقی و شوق وصالی الکیفر...

من بچه دینداریم، باشد ولیخبعاشق شدن طبق کدام آیه حراماست؟

قسمت بیست سوم / ۲۳ <><><><><>><>>><><>><><><>﷼ بسمه رب الحسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط