رمان ددی خفن من
p⁸
ات : خودشم لخت شد و روم خیمه زد...روی گردنم کیس مارک های دردناکی میزاشت...احححح ...
هیونحین: همینه فقط ناله
ات : رفت سراغ سی..نه هام یکی رو مک میزد و یکی رو فشار میداد که واقعا دردم میگرفت چشم هامو رو هم فشردن که ی بویه وسط سی...نه ام گذاشت...اححح هیون جین نکنن
احححح...
هیون جین : امشب مال خودم میشی
ات : از روم بلند شد...
هیون جین : میخوای همینجوری خشک و خالی به فا..ک بری بیب؟!
ات : چی میگی تو ولم کن....خواستم بلند شو که دی..کش رو وارد ورودیم کرد که جیغ بلندی زدم...ول کن(گریه)
هیون جین : این درد به لذت تبدیل میشه..
ات : همینجوری داشت توم تلبه میزد ...دیگه تحریکم کرده بود....زودتر ددی...اححححح
هیون جین : باکمال میل بیب
ات : بعد چند راند خالی کرد توم و هردو خسته خوابیدیم....
پایان 🫀❤️
ات : خودشم لخت شد و روم خیمه زد...روی گردنم کیس مارک های دردناکی میزاشت...احححح ...
هیونحین: همینه فقط ناله
ات : رفت سراغ سی..نه هام یکی رو مک میزد و یکی رو فشار میداد که واقعا دردم میگرفت چشم هامو رو هم فشردن که ی بویه وسط سی...نه ام گذاشت...اححح هیون جین نکنن
احححح...
هیون جین : امشب مال خودم میشی
ات : از روم بلند شد...
هیون جین : میخوای همینجوری خشک و خالی به فا..ک بری بیب؟!
ات : چی میگی تو ولم کن....خواستم بلند شو که دی..کش رو وارد ورودیم کرد که جیغ بلندی زدم...ول کن(گریه)
هیون جین : این درد به لذت تبدیل میشه..
ات : همینجوری داشت توم تلبه میزد ...دیگه تحریکم کرده بود....زودتر ددی...اححححح
هیون جین : باکمال میل بیب
ات : بعد چند راند خالی کرد توم و هردو خسته خوابیدیم....
پایان 🫀❤️
- ۷.۶k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط