ناز چشمان قشنگت اینچنین مستم نکن

ناز چشمان قشنگت اینچنین مستم نکن
گوشه ی میخانه ها با باده پیوستم نکن

من به اغوش تو بدجوری که عادت کرده ام
یا که پا بندم نکن یا رفته از دستم نکن

در افق های نگاه تو که من گم بوده ام
با ستمهای زبانت اینچنین سختم نکن

چون سحر با بوسه هایت روزه هایم دیدنی ست
وقت افطاری که شد با باده هم بستم نکن

اخر ای عالیجناب قصه های این غزل
با نفسهای خودت اما چنین مستم نکن..
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۴)

ســهـراب می ‌شـومپــشـت تــنـهـایی خـویـش اردو زدهنـرم و آهس...

غزلی نیست که در وصف تو کامل گردددل زارم به فدایت که چه قابل ...

‌‌‌‌‌‌‌درد بی درماڹ مڹ بودی ودرمانـــــم شدیآمدےایڹ بار دیگـ...

چه زیبا گفت دکتر شریعتی :در دنیایی که روزی روح خودم مرا ترک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط