دوریت سخت است دلتنگم برای نامهها

دوریت سخت است ؛ دلتنگم برای نامه‌ها
مانده حسی از شمیم‌ات در فضای نامه‌ها

جوهرش پخش است بسم‌ا... رحمان الرحیم
فصلی از اشک‌ست ، سطر ابتدای نامه‌ها

روی نام من به خودکارت فشار آورده‌ایی
باز پُررنگ است اسم آشنای نامه‌ها

گفته‌ایی خوبی ، بجز دوری نداری غصه‌ایی
کار من شکر‌ست از لطف خدای نامه‌ها

پستچی هم شور بسیار مرا فهمیده است
انتظار مژده دارد در ازای نامه‌ها

عالمی از شوق ، پنهان است در امضای تو
طرحی از لبخند دستت مانده پای نامه‌ها

نقشی از لب‌های تو یا مُهر سرخِ "سرّی"ست
گل نشانده بوسه‌ات در انتهای نامه‌ها

در کبوترخانه ؛ راز نامه را بو می‌کنند
رمز کن حرف دلت را لا‌به‌لای نامه‌ها

کاش جای نامه‌ها می‌شد خودت می‌آمدی
تا ببویم دست‌هایت را به‌جای نامه‌ها

غلامعلی_همایونی_شمیم
دیدگاه ها (۴)

○🍉● من، مشترِکِ جریده ی "خود" شده ام...!|| اسمِ مرا چه خوب، ...

مگر لایق تکیه دادن نبودمتو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟ مرا خ...

پشت پنجره‌ی شعر ایستاده‌امبه تو نگاه می کنمتو تنها دلخوشی من...

انگار همه چیز داره برمی‌گرده به دهه شصت : احتکار، کوپن، دلار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط