دوریت سخت است ؛ دلتنگم برای نامه ها
دوریت سخت است ؛ دلتنگم برای نامهها
مانده حسی از شمیمات در فضای نامهها
جوهرش پخش است بسما... رحمان الرحیم
فصلی از اشکست ، سطر ابتدای نامهها
روی نام من به خودکارت فشار آوردهایی
باز پُررنگ است اسم آشنای نامهها
گفتهایی خوبی ، بجز دوری نداری غصهایی
کار من شکرست از لطف خدای نامهها
پستچی هم شور بسیار مرا فهمیده است
انتظار مژده دارد در ازای نامهها
عالمی از شوق ، پنهان است در امضای تو
طرحی از لبخند دستت مانده پای نامهها
نقشی از لبهای تو یا مُهر سرخِ "سرّی"ست
گل نشانده بوسهات در انتهای نامهها
در کبوترخانه ؛ راز نامه را بو میکنند
رمز کن حرف دلت را لابهلای نامهها
کاش جای نامهها میشد خودت میآمدی
تا ببویم دستهایت را بهجای نامهها
غلامعلی_همایونی_شمیم
مانده حسی از شمیمات در فضای نامهها
جوهرش پخش است بسما... رحمان الرحیم
فصلی از اشکست ، سطر ابتدای نامهها
روی نام من به خودکارت فشار آوردهایی
باز پُررنگ است اسم آشنای نامهها
گفتهایی خوبی ، بجز دوری نداری غصهایی
کار من شکرست از لطف خدای نامهها
پستچی هم شور بسیار مرا فهمیده است
انتظار مژده دارد در ازای نامهها
عالمی از شوق ، پنهان است در امضای تو
طرحی از لبخند دستت مانده پای نامهها
نقشی از لبهای تو یا مُهر سرخِ "سرّی"ست
گل نشانده بوسهات در انتهای نامهها
در کبوترخانه ؛ راز نامه را بو میکنند
رمز کن حرف دلت را لابهلای نامهها
کاش جای نامهها میشد خودت میآمدی
تا ببویم دستهایت را بهجای نامهها
غلامعلی_همایونی_شمیم
۳.۷k
۱۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.