ازمن به حضرت جانانم

ازمن به حضرت جانانم🦋🦋
گفتمش روی تو صدره ز قمر خوبترست
گفت خاموش که آن فتنه دور قمرست

گفتم آن زلف و جبینم بچنین روز نشاند
گفت کان زلف و جبین نیست که شام و سحرست

گفتم ای جان جهان از من مسکین بگذر
گفت بگذر ز جهان زانکه جهان برگذرست

گفتمش قد بلنت بصنوبر ماند
گفت کاین دلشده را بین که چه کوته نظرست

گفتمش خون جگر چند خورم در غم عشق
گفت داروی دلت صبر و غذایت جگرست

گفتمش درد من از صبر بتر می گردد
گفت درد دل این سوخته دلمان تبرست

گفتمش ناله شبهای مرا نشنیدی
گفت از افغان توام شب همه شب دردسرست

گفتمش کار من از دست تو در پا افتاد
گفت این سر سبک امروز ز دستی دگرست

گفتمش کام دل خسته صمیم لب تست
گفت شک نیست که کام دل طوطی شکرست💞

عصرتون مصفا جانانم💐🤍

#saharshehim💖

#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

دوش پیری یافتم در گوشهٔ میخانه‌ئیدر کشیده از شراب نیستی پیما...

شبی با یار در خلوت مرا عیشی نهانی بودکه مجلس با وجود او بهشت...

آن نقش بین که فتنه کند نقش بند راو آن لعل لب که نرخ شکستست ق...

چان پرورم گهی که تو جانان من شویجاوید زنده مانم اگر جان من ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط