دوش پیری یافتم در گوشه میخانهئی

دوش پیری یافتم در گوشهٔ میخانه‌ئی
در کشیده از شراب نیستی پیمانه‌ئی
گفت درمستان لایعقل بچشم عقل بین
ور خرد داری مکن انکار هر دیوانه‌ئی
گر چه ما بنیاد عمر از باده ویران کرده‌ایم
کی بود گنجی چو ما در کنج هر ویرانه‌ئی
روشنست این کانکه از سودای او در آتشیم
شمع عشقش را کم افتد همچو ما پروانه‌ئی
دل بدلداری سپارد هر که صاحبدل بود
کانکه جانی باشدش نشکیبد از جانانه‌ئی
آشنائی را بچشم خویش دیدن مشکلست
زانکه او دیدار ننماید بهر بیگانه‌ئی
هر که داند کاندرین ره مقصد کلی یکیست
هر زمانی کعبه‌ئی برسازد از بتخانه‌ئی
دل منه بر ملک جم خواجو که شادروان عمر
با فسونی یا رود بر باد یا افسانه‌ئی
حیف باشد چون تو شهبازی که عالم صید تست
در چنین دامی شده نخجیر آب و دانه‌ئی🦋🦋

#saharshehim💖

#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

شبی با یار در خلوت مرا عیشی نهانی بودکه مجلس با وجود او بهشت...

‌‌❤❤💞من دوستت دارم دلبر...💞قد قشنگی چشمات 💞قد عشقی که توی صِ...

ازمن به حضرت جانانم🦋🦋گفتمش روی تو صدره ز قمر خوبترستگفت خامو...

آن نقش بین که فتنه کند نقش بند راو آن لعل لب که نرخ شکستست ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط