دعوتم کن

"دعوتم" کن !
می خواهم غزلی بخوانم
فال بگیرم ..... #دوست داشتن را
از لبانت، کش بروم
می خواهم
به شب نشینی بیایم ... #دعوتم کن! #من در مهمانی چشمانت،
اتراق کرده ام ...
دیدگاه ها (۱)

لباس نو نخریدم به شوق آن روزیکه رنگ پیـرهنم را تو انتخاب کنی

تـا بـه آخـر نَـفَـسمتـرک «تـو» در خاطـر نیسـت!

عشق غالبا یک عذاب است ولی محروم ماندن از آن مرگ است !

بعضی وقتهایکی طوری میسوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کننب...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

اگر مرگ نبود...بیشتر کارها را می‌گذاشتم برای بعد.عجله نمی‌کر...

رمان عشق و نفرت پارت۶جونگ کوک : بریم بخوابیم بچه ها بیاین دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط