خواب دیدم: مارآ بریدند و به کارخانهی چوب بُری بردند:《آن که عاشق بود پنجره شد،آن که بی رحم بود،چوبهی دار،از من.... اما دری ساختند برای گذشتن.!》
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.