مصائب فاطمه زهرا*****بعد پیامبر تا شهادت
مصائب فاطمه زهرا*****بعد پیامبر تا شهادت
******************************
«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل» (1)
ناگهان از درون خانه عایشه شیونی برمیخیزد.پیغمبر خدا بدیدار خدا رفت!این خبر چون صاعقه بر سر مردم فرود میآید.پیغمبر مرده است.در آن لحظههای پر اضطراب و در میان موج گریه و آه و افسوس ناگهان فریادی سهمگین بگوش میرسد:
-نه!هرگز!دروغ است!دروغ میگویند!محمد نمرده است!او نمیمیرد!آنکه چنین سخنی میگوید منافق است!او بدیدار خدا رفت!او چون عیسی مسیح است که بآسمان عروج کرد!او چون موسی بن عمران است که چهل شب در کوه طور بسر برد!بخدا هر کسی بگوید محمد مرده،دست و پای او را میبرم (2)
.-عمر چه میگوئی؟این حرفها چیست؟-ابو بکر!تو هم میخواهی بگوئی محمد مرده؟
-آری او مرده!مگر کلام پروردگار را فراموش کردهای که خطاب بدو میفرماید.«تو میمیری و دیگران هم میمیرند» (3) .
-مثل اینکه برای نخستین بارست این آیه را میشنوم.حالا چه باید کرد؟-معن بن عدی و عویم بن ساعده میگویند سعد بن عباده با کسان خود به سقیفه رفتهاند تا جانشین پیغمبر را بگزینند.ممکن است انصار با سعد بیعت کنند و از ما پیش بیفتند.معن میگوید فتنهای آغاز شده و شاید خدا آنرا بوسیله من بخواباند (4)
تا دیر نشده باید به سقیفه برویم.مردم!هر کس محمد را میپرستد بداند او مرد و دیگر زنده نخواهد شد!هر کس خدای محمد را میپرستد بداند او زنده است و هیچگاه نخواهد مرد!بطرف سقیفه بنی ساعده:
در سقیفه بنی ساعده چه گذشت؟،
داستانی است که در کتاب زندگانی علی (ع) از آن سخن خواهد رفت.داستانی است که فراوان خواندهاید و یا شنیدهاید.داستانی شگفت انگیز!مردمی که در زیر آن سقف فراهم آمدند چه گفتند و چه شنیدند،همه آشنایان بتاریخ اسلام میدانند. حادثهای است که پس از گذشت چهارده قرن هنوز آثار آن در جهان اسلام باقی است.چرا چنین کردند؟بارها خواندهاید و یا شنیدهاید:بیم تفرقه مسلمانان میرفت.سخن قهرمان داستان این بود که فتنهای آغاز شده و ممکن استخدا بدست او این فتنه را بخواباند.اما اگر روزی یا ساعتی چند میپائیدند و آنانرا هم که در خانه عایشه میگریستند،بدان جمع میخواندند چه میشد؟
آیا فتنه تا آن حد نزدیک شده بود که نمیبایستیک روز هم صبر کرد؟ خدا میداند.ممکن است تاریخ هم بداند.
زندگانی فاطمه زهرا(س)، دکترسید جعفر شهیدی
ادامه داردددد...................
******************************
«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل» (1)
ناگهان از درون خانه عایشه شیونی برمیخیزد.پیغمبر خدا بدیدار خدا رفت!این خبر چون صاعقه بر سر مردم فرود میآید.پیغمبر مرده است.در آن لحظههای پر اضطراب و در میان موج گریه و آه و افسوس ناگهان فریادی سهمگین بگوش میرسد:
-نه!هرگز!دروغ است!دروغ میگویند!محمد نمرده است!او نمیمیرد!آنکه چنین سخنی میگوید منافق است!او بدیدار خدا رفت!او چون عیسی مسیح است که بآسمان عروج کرد!او چون موسی بن عمران است که چهل شب در کوه طور بسر برد!بخدا هر کسی بگوید محمد مرده،دست و پای او را میبرم (2)
.-عمر چه میگوئی؟این حرفها چیست؟-ابو بکر!تو هم میخواهی بگوئی محمد مرده؟
-آری او مرده!مگر کلام پروردگار را فراموش کردهای که خطاب بدو میفرماید.«تو میمیری و دیگران هم میمیرند» (3) .
-مثل اینکه برای نخستین بارست این آیه را میشنوم.حالا چه باید کرد؟-معن بن عدی و عویم بن ساعده میگویند سعد بن عباده با کسان خود به سقیفه رفتهاند تا جانشین پیغمبر را بگزینند.ممکن است انصار با سعد بیعت کنند و از ما پیش بیفتند.معن میگوید فتنهای آغاز شده و شاید خدا آنرا بوسیله من بخواباند (4)
تا دیر نشده باید به سقیفه برویم.مردم!هر کس محمد را میپرستد بداند او مرد و دیگر زنده نخواهد شد!هر کس خدای محمد را میپرستد بداند او زنده است و هیچگاه نخواهد مرد!بطرف سقیفه بنی ساعده:
در سقیفه بنی ساعده چه گذشت؟،
داستانی است که در کتاب زندگانی علی (ع) از آن سخن خواهد رفت.داستانی است که فراوان خواندهاید و یا شنیدهاید.داستانی شگفت انگیز!مردمی که در زیر آن سقف فراهم آمدند چه گفتند و چه شنیدند،همه آشنایان بتاریخ اسلام میدانند. حادثهای است که پس از گذشت چهارده قرن هنوز آثار آن در جهان اسلام باقی است.چرا چنین کردند؟بارها خواندهاید و یا شنیدهاید:بیم تفرقه مسلمانان میرفت.سخن قهرمان داستان این بود که فتنهای آغاز شده و ممکن استخدا بدست او این فتنه را بخواباند.اما اگر روزی یا ساعتی چند میپائیدند و آنانرا هم که در خانه عایشه میگریستند،بدان جمع میخواندند چه میشد؟
آیا فتنه تا آن حد نزدیک شده بود که نمیبایستیک روز هم صبر کرد؟ خدا میداند.ممکن است تاریخ هم بداند.
زندگانی فاطمه زهرا(س)، دکترسید جعفر شهیدی
ادامه داردددد...................
۴۱۷
۱۰ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.