گفت هنوزم برای غر زدن آدمای خسته گوش داری

-گفت هنوزم برای غر زدن آدمای خسته گوش داری؟
گوش شدم.
گفت نه پیاده روی می‌کنم؛ نه کاری میکنم. تا لنگ ظهرم می خوابم. ولی خسته‌ام. روحم پا درد گرفته از بس دنبال خودش گشته. بدن درد گرفته از بس فکر و خیال رو دوشش گرفته. یادته چقدر می گفتم به درک؟ دیگه نمی‌خوام بگم به درک؛ چون دلم می خواد برگردم به روزهایی که هر اتفاق خوبی خوشحالم می‌کرد. روزهایی که با هر خبر بدی ناراحت می‌شدم‌. شور و شوق زندگی‌رو می‌خوام. یادته همیشه می‌گفتی زندگی‌رو نمیشه زد عقب... جلو چی؟ نمیشه بزنیم جلو؟! یه سال، دو سال، ده سال.. شاید چند سال دیگه حال‌مون بهتر از الان باشه هان؟ بهش گفتم اگه بدتر بود چی؟ گفت به درک. به درک. به درک. فقط می‌خوام این روزها نباشم. میشه؟
•حسین حائریان
دیدگاه ها (۰)

عمیقا احتیاج دارم به یه شب خیابون گردی تو پاییز، بلال داغ، ه...

اونجا که معین میگه: هوای خونه از دوریت داره هرلحظه می‌گیره ب...

‌‌مـرا ببـر آنجـا ڪه بودنـت تمـام نمی شـود🥀🖤‌

از یه جایی به بعد دیگه تحمل نمیکنی حذف میکنی!🖤

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

یادم رفته بود یه جایی به نام ویسگون تو بچگی فعالیت میکردم و ...

عضو هشتم پارت۲که یکی از پشت منو بغل کرد ترسیدم می خواستم برگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط