ارمی فداکار

ارمی فداکار
پارت ۱۲

از دید یونجی:
با صدای مردی که گفت بفرمایید رفتم تو
خیلی استرس داشتم و دستام از شدت استرس میلرزید
دستامو مشت کردم تا لرزشش معلوم نشه
خب اگه شما هم جای من بودید استرس می‌گرفتید
بديش این بود که به غیر از استرس، خجالت هم میکشیدم
پی دی نیم:  سلام خوش اومدید
دستش رو به سمت صندلی گرفت و گفت: بفرمایید بنشینید
سری تکون دادم و گفتم : سلام
پی دی نیم : خب شما کار خیلی بزرگی انجام دادین و ازتون ممنونم خانومهه؟
من : یونجی
پی دی نیم: خانوم یونجی
خب من تا الان خیلی فک کردم که چجوری براتون جبران کنم
اعضای بی تی اس هم گفتن که قبول نکردین که تا بهبودتان به خوابگاه اعضای بی تی اس برین پیششون باشین و گفتین این کار باعث میشه مردم بد فک کنن و هیتر ها هیت بدن و ارمی ها هم میگن اینا نقشه بوده درسته؟
من : بله درسته و خب این حقیقته
پی دی نیم:  خب شما خیلی با ملاحظه هستید و ازتون ممنونم من به اینجاش فکر نکرده بودم اما برای جبران دلم میخواد که یه هفته با بی تی اس باشین
من خواستم مخالفت کنم که نذاشتن و گفتن: لطفا من با اعضای بی تی اس صحبت کردم و مشکلی نداشتن و خیلی هم استقبال کردن و این از طرف منه و از طرف اعضای بی تی اس یه بلیط رایگان برای فردا که کنسرت دارن براتون گرفتن حالا دیگه اون به من ربطی نداره فقد گفتن که بهتون بگم اینو اگه میخواین مخالفتی کنین باید با خودشون صحبت کنین
همه اینها رو تند تند گفت و اصلا نذاشت مخالفتی کنم الان اگه هانول بود با کله قبول می‌کرد اما من واقعا .... نمیدونم ....
پی دی نیم:  خب حالتون بهتره الان ؟
من : بله خوبم بهترم در واقع
پی دی نیم:  خب خوبه . ا....
خواست حرفش رو ادامه بده که یکی در رو باز کرد و گفت:  پی دی نیم.....
حرفش رو ادامه نداد
صداش
صداش میدونم کیه اما شاید فقد شبیه باشه

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۳)

🌈🌈

واقعا ممنونم ازتون از همتون ممنونم که حمایتم میکنین مرسی واق...

ارمی فداکار پارت ۱۱از دید یونجی : رفتم صندلی عقب نشستم و یون...

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼کیلر آیدلپارت ¹بلاخرههههه تموم شدددد این روز...

ادامه ی پارت ⁷ .....ویو جناجنا: خوب شد؟کای : اره....خیلی هم ...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۴بچه ها از الان بگم که این پارت اسماته ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط