عشق ترسناک / پارت1
ی دختر و پسر بودن ک عاشق هم بودن خیلی زیاد...
اونا هم مدرسه ای هم بودن ..
حتی تو ی کلاس..
ی شب تصمیم میگرن برن ویلا بیرون شهر..
اونجا خیلی داشت بهشون خوش میگذشت ..
یهو یکی در زد .
پسر خواست درو باز کنه ..
دختر مخالفت کردو خودش رفت ..
چند دقیقه گذشت دختر برنگشت ..
پسر رفت ببینه چیشده ..
دید ی عالمه خون ریخته و عشقش نیس
رفت تو جنگل اون اطراف
رد خونو دنبال کرد
ب یه خونه زیر زمینی رسید .!
ی عالمه چاقو و تفنگ و اعضایه بدن دید
خیلی ترسیده بود
دنبال عشقش بود ک نجاتش بده :)!
ولی دیر رسیده بود
اون ب نظر مرده بود..
پسر هم ناراحت بود و هم عصبی
مدت ها دنبال قاتل میگشت
خیلیا اونجا مرده بودن
رفت و اماره همه اونا رو پیدا کرد ..
دید ک همه از اطرافیان دختره بودن
دوستاش.والدینش و......
خیلی مشکوک شده بود
عذاب پسر هر روز بیشتر از قبل میشد
میخواست اول قاتل رو بکشه و بعد خودشو
ماه ها میگذره و رد قاتلو میزنه
میره و تو ی خونه دختره پیداش میکنه بهش حمله میکنه تا جا داشت اونو چاقو میزنه و روش الکل میریزه و اتیشش میزنه..
بعدهم
خودش قاتلو دفن میکنه
بنظر میومد دختر هنوز زندس
معلوم شد اون فقط چاقو خورده و حال بد نیس
پسر خوشحال شد و دختروبرد بیمارستان
بعد از یک هفته
دخترو با خودش از شهر خارج کرد
همه چی تا ی مدت اروم بود
ی شب پسر با دوستاش رفت بیرون و قرار شد تا 3 روز نیاد خونه
دختر یکم میترسید اما قبول کرد
شب اول ترسیده بود و ب دوستش زنگ زد ک بیاد پیشش
شب اول اروم گذشت ..
شب دوم !!
ی تکس رو گوشی دوتاشون هم زمان اومد
اما متفاوت بودن
ولی دوتاشون ی اکانت بودن
تکست دختر نوشته بود :..
بالاخره پیدات کردم
ولی رو گوشی دوستش نوشته بود مراقب دوستت باش من پیداش کردم
دوست دختره زنگ زد دوست پسره دختره و
جریان و براش توضیح داد
پسر با تمام دوستاش و ماشیناشون اومد
همه چیو جمع کردن و تو ماشینا جا دادنو رفتن برایه بار دوم ی شهر دیگه ..
تا ی چند ماه بعدش همه چی خوب بود
دختر میخواست با دوستش بره شب بیرون
شب گردی!!
پسر خیلی نگران بود ولی موافقت کرد
اما ..
با ماشین جداگونه دنبالشون کرد ...
تا اینکه یهو ی اتفاق باور نکردنی و ترسناک افتاد ....!!!
..................................................
دنبالش کنین ادامه داره :)!
اونا هم مدرسه ای هم بودن ..
حتی تو ی کلاس..
ی شب تصمیم میگرن برن ویلا بیرون شهر..
اونجا خیلی داشت بهشون خوش میگذشت ..
یهو یکی در زد .
پسر خواست درو باز کنه ..
دختر مخالفت کردو خودش رفت ..
چند دقیقه گذشت دختر برنگشت ..
پسر رفت ببینه چیشده ..
دید ی عالمه خون ریخته و عشقش نیس
رفت تو جنگل اون اطراف
رد خونو دنبال کرد
ب یه خونه زیر زمینی رسید .!
ی عالمه چاقو و تفنگ و اعضایه بدن دید
خیلی ترسیده بود
دنبال عشقش بود ک نجاتش بده :)!
ولی دیر رسیده بود
اون ب نظر مرده بود..
پسر هم ناراحت بود و هم عصبی
مدت ها دنبال قاتل میگشت
خیلیا اونجا مرده بودن
رفت و اماره همه اونا رو پیدا کرد ..
دید ک همه از اطرافیان دختره بودن
دوستاش.والدینش و......
خیلی مشکوک شده بود
عذاب پسر هر روز بیشتر از قبل میشد
میخواست اول قاتل رو بکشه و بعد خودشو
ماه ها میگذره و رد قاتلو میزنه
میره و تو ی خونه دختره پیداش میکنه بهش حمله میکنه تا جا داشت اونو چاقو میزنه و روش الکل میریزه و اتیشش میزنه..
بعدهم
خودش قاتلو دفن میکنه
بنظر میومد دختر هنوز زندس
معلوم شد اون فقط چاقو خورده و حال بد نیس
پسر خوشحال شد و دختروبرد بیمارستان
بعد از یک هفته
دخترو با خودش از شهر خارج کرد
همه چی تا ی مدت اروم بود
ی شب پسر با دوستاش رفت بیرون و قرار شد تا 3 روز نیاد خونه
دختر یکم میترسید اما قبول کرد
شب اول ترسیده بود و ب دوستش زنگ زد ک بیاد پیشش
شب اول اروم گذشت ..
شب دوم !!
ی تکس رو گوشی دوتاشون هم زمان اومد
اما متفاوت بودن
ولی دوتاشون ی اکانت بودن
تکست دختر نوشته بود :..
بالاخره پیدات کردم
ولی رو گوشی دوستش نوشته بود مراقب دوستت باش من پیداش کردم
دوست دختره زنگ زد دوست پسره دختره و
جریان و براش توضیح داد
پسر با تمام دوستاش و ماشیناشون اومد
همه چیو جمع کردن و تو ماشینا جا دادنو رفتن برایه بار دوم ی شهر دیگه ..
تا ی چند ماه بعدش همه چی خوب بود
دختر میخواست با دوستش بره شب بیرون
شب گردی!!
پسر خیلی نگران بود ولی موافقت کرد
اما ..
با ماشین جداگونه دنبالشون کرد ...
تا اینکه یهو ی اتفاق باور نکردنی و ترسناک افتاد ....!!!
..................................................
دنبالش کنین ادامه داره :)!
۳.۲k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.