بابایی
بابایی
رفتم تو اتاق و دیدم که نامجون و سوجین تو بغل هم خوابیدن نامجون محکم بغلش کرده و سوجینم دستشو دور گردنش حلقه کرده خیلی کیوت بودن منو بگو فکر کردم رفتن اما اگه سوجین پیش نامجونه پس جین کجاست هوف بیخیال وایسا بیدارشون کنم
هوپی. نامجون هیونگ (تکونش میده)
نامی. بله چی شده(گیج از خواب بیدار میشه)
هوپی. چرا سوجین پیشه توعه پس جین کجاست
نامی. جین رفته بیرون سوجین رو گذاشت پیش من تا وقتی بیدار شد نترسه
هوپی. خیلی خوب باشه بیاین برای صبحونه
نامی. باشه تو برو من بیدارش کنم میایم
هوپی. خیلی خوب باشه
(نامجون موهای سوجین رو نوازش میکنه و اروم تو گوشش میگه:
نامی. خوشگلم عمویی بیدار شو قربونت برم
& بابا
نامی. بابات نیست منم عمو نامجون
&چی پس اون کجاست(با ترس از جاش میپره و با یکمی بغض و گیج میپرسه)
نامی. آروم باش عزیزم رفته بیرون
& وای نه اون منو تنها گذاشته نکنه من دیشب ناراحتی کردم وایی بدبخت شدم(گریه و شدید)
نامی. (میره سمتش و محکم بغلش میکنه و موهاشو نوازش میکنه) چیشد سوجین منو نگاه کن عزیزم
&عمو بابام کجا رفته(گریش شدید تر میشه اینقدر شدید که اعضا همشون جمع میشن اتاق)
یونگی. چی شده سوجین چرا داره گریه میکنه
نامی. من خودمم نمیدونم جین کار بانکی داشت سوجین رو گذاشت پیش من وقتی بیدار شد بهش گفتم که بعدش شروع کرد به گریه کردن
جیمین. سوجین عمویی منو نگاه کن چرا داری گریه میکنی قربونت برم
&بابام منو ول کرده (گریه وحشتناک)
کوک. چرا باید ترو ول کنه اون کار داشته
نامی. (سوجین رو برمی گردونه سمت خودش و دستاشو محکم میگیره) عزیزم بابا به من گفت که من به کار بانکی دارم باید برم اما زودی میام گفتش که اگه سوجین بیدار بشه و ببینه من نیستم میترسه واسه همین ترو گذاشت پیش من تا وقتی بیدار میشی تنها نباشی
&(گریش کم نمیشه هیچ حتی بذارم میشه در حدی که نفسش بالا نمیاد) نه اون دروغ گفته اون منو ول کرده
کوک. آخه چرا باید ترو ول کنه خوشگلم
(تو همین هین جین میاد تو و وقتی صدای گریه ی سوجین رو میشنوه بدو بدو میاد بالا و با سوجینی که از شدت گریه قرمز شده مواجه میشه و با نگرانی به سمتش میره و سوجین رو از نامجون میگیره و محکم بغلش میکنه )
-چیشدی بابایی چرا داری گریه میکنی
&چون تو منو ول کردی رفتی(گریه شدید)
-کی گفته من فرشتم رو ول کردم عزیزم مگه میشه من ترو ول کنم من فقط رفته بودم بانک ببخشید اگه ناراحتت کردم خوشگلم
&جدی میگی (گریش آروم میشه اما هنوزم اشک تو چشاشه)
-اره عزیزدلم
& خیلی ترسیدم(دماغشو بالا میکشه بیشتر خودشو تو بغلش جا میکنه)
-ببخشید اگه ناراحت شدی (سرشو آروم میبوسه)
& اشکالی نداره
هوپی. اگه کارتون تموم شد بیاین بریم من دارم از گرسنگی تلف میشم
-باشه بریم(سوجین رو بغل میکنه و میرن پایین)
نامی. خوب عزیزم تو چی میخوری
&نمیدونم(هنوزم حالش گرفتست به خاطر یکم پیش)
رفتم تو اتاق و دیدم که نامجون و سوجین تو بغل هم خوابیدن نامجون محکم بغلش کرده و سوجینم دستشو دور گردنش حلقه کرده خیلی کیوت بودن منو بگو فکر کردم رفتن اما اگه سوجین پیش نامجونه پس جین کجاست هوف بیخیال وایسا بیدارشون کنم
هوپی. نامجون هیونگ (تکونش میده)
نامی. بله چی شده(گیج از خواب بیدار میشه)
هوپی. چرا سوجین پیشه توعه پس جین کجاست
نامی. جین رفته بیرون سوجین رو گذاشت پیش من تا وقتی بیدار شد نترسه
هوپی. خیلی خوب باشه بیاین برای صبحونه
نامی. باشه تو برو من بیدارش کنم میایم
هوپی. خیلی خوب باشه
(نامجون موهای سوجین رو نوازش میکنه و اروم تو گوشش میگه:
نامی. خوشگلم عمویی بیدار شو قربونت برم
& بابا
نامی. بابات نیست منم عمو نامجون
&چی پس اون کجاست(با ترس از جاش میپره و با یکمی بغض و گیج میپرسه)
نامی. آروم باش عزیزم رفته بیرون
& وای نه اون منو تنها گذاشته نکنه من دیشب ناراحتی کردم وایی بدبخت شدم(گریه و شدید)
نامی. (میره سمتش و محکم بغلش میکنه و موهاشو نوازش میکنه) چیشد سوجین منو نگاه کن عزیزم
&عمو بابام کجا رفته(گریش شدید تر میشه اینقدر شدید که اعضا همشون جمع میشن اتاق)
یونگی. چی شده سوجین چرا داره گریه میکنه
نامی. من خودمم نمیدونم جین کار بانکی داشت سوجین رو گذاشت پیش من وقتی بیدار شد بهش گفتم که بعدش شروع کرد به گریه کردن
جیمین. سوجین عمویی منو نگاه کن چرا داری گریه میکنی قربونت برم
&بابام منو ول کرده (گریه وحشتناک)
کوک. چرا باید ترو ول کنه اون کار داشته
نامی. (سوجین رو برمی گردونه سمت خودش و دستاشو محکم میگیره) عزیزم بابا به من گفت که من به کار بانکی دارم باید برم اما زودی میام گفتش که اگه سوجین بیدار بشه و ببینه من نیستم میترسه واسه همین ترو گذاشت پیش من تا وقتی بیدار میشی تنها نباشی
&(گریش کم نمیشه هیچ حتی بذارم میشه در حدی که نفسش بالا نمیاد) نه اون دروغ گفته اون منو ول کرده
کوک. آخه چرا باید ترو ول کنه خوشگلم
(تو همین هین جین میاد تو و وقتی صدای گریه ی سوجین رو میشنوه بدو بدو میاد بالا و با سوجینی که از شدت گریه قرمز شده مواجه میشه و با نگرانی به سمتش میره و سوجین رو از نامجون میگیره و محکم بغلش میکنه )
-چیشدی بابایی چرا داری گریه میکنی
&چون تو منو ول کردی رفتی(گریه شدید)
-کی گفته من فرشتم رو ول کردم عزیزم مگه میشه من ترو ول کنم من فقط رفته بودم بانک ببخشید اگه ناراحتت کردم خوشگلم
&جدی میگی (گریش آروم میشه اما هنوزم اشک تو چشاشه)
-اره عزیزدلم
& خیلی ترسیدم(دماغشو بالا میکشه بیشتر خودشو تو بغلش جا میکنه)
-ببخشید اگه ناراحت شدی (سرشو آروم میبوسه)
& اشکالی نداره
هوپی. اگه کارتون تموم شد بیاین بریم من دارم از گرسنگی تلف میشم
-باشه بریم(سوجین رو بغل میکنه و میرن پایین)
نامی. خوب عزیزم تو چی میخوری
&نمیدونم(هنوزم حالش گرفتست به خاطر یکم پیش)
- ۱۲.۶k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط