خوناشام کوچولو
#خوناشام_کوچولو
پارت18
ویو ا. ت
جونگ کوک گفت که نزدیکن
انقد عجله کردم که کم مونده بود بیوفتم یه چوخ برم اماده شدم و همه پایین بودیم که صدای زنگ در اومد و کوک رفت و در رو بلز کرد انقد هول بودم که رو هوا معلق بودم و خودم هواسم نبود کوک پام رو گرفت و گفت
_هی میخوای اینجور بیبیننت سکته کنن یا فرار کنن
+ ها چی وای چرا من رو هوام (برگشت رو زمین )
_باید مراقب باشی منی که میدونم خوناشامی اینجوری میبینمت کپ میکنم اونا ببین سکته میکنن
+ یا تو دیگه نباید بترسی ولی خب اوکی
_سلام هیونگا (~تهیونگ....٪جیمین... •جیهوپ... "شوگا...*نامجون... ،جین)
~٪"•،*سلام کوک
=+ سلام
٪~*،" •سلام کوک خانوما کین
~لیا
=تهیونگ
٪شما همو میشناسید
~ارع چند روز پیش که رفتم دنبال کوک دیدیش و اشنا شدیم و امروزم اومد کمپانی
=بله درسته بزارید خودمو معرفی کنم من لیام
٪*"•، خوشبختم و شما (روبه ا.ت)
+ بله درسته خودم رو معرفی نکردم من ا. تم
٪~*، "•خوشبختم
*کوک اینحا چه خبره
_اها یادم رفت بگم من از الان اینجا زندگی میکنم و ا. ت و لیا هم هم خونه های منن
" چیشد پرام دوتا هم دختر هم خونتن
_یا هیونگ
+ امشب اینجا میمونید من و لیا اتاق براتون اماده کردیم و لباس راحتی هم براتون گرفتیم چیزه قراره یه چیزی رو عم بهتون بگیم
_یاااا خیلی زوده
+ اگه بعد بفهمن که بد تر میشه
=راست میگه کوک هر چی زود تر بفهمن بهتره
_اخ که من نمیدونم باشه ولی ا. ت من با تو کار دارم
٪چیزه کوک با این حرفت منو هوپی هیونگ منحرف شدیم تو منظورت
_یا خدا ن ن منظورم اون نبود هعی خداااا
، هعی خونه به این ورد واید هند سامی جدی این خونه خیلی دارک و خفنه
•ولی به نظرم زیادی دارکه
_سلیقه این دوتاس که با سلیقه من مو نمیزنه
*بله بله خبر داریم
_خب میخواید خونه رو بهتون نشون بدم تا اون موقع لیا و ا. تم غذا رو میچینن
~٪ ا. تت😈
_منظورم این بود ا. ت هم ای خدااااااااااااا
*اوکی اوکی بریم
منو لیا سریع میزو چیدیم کلی غذا پخته بودیم و منم یه عالمه غذای ایرانی پخته بودم که بخورن
کوک کل خونه رو بهشون نشون داد و اومدت پایین تا غذا بخوریم
*این همه غذا رو خودتون پختید
+ اره منو لیا لیا غذای کره ای و منم غذای ایرانی
•ایرانی؟
+ ام ارع من دو رگه کره ای ایرانیم مادرم ایرانی و پدرم کره ای به خواطر همین همه غذا های ایرانی رو بلدم درست کنم
"کوک خوش بحالت
_یاااا هیونگ
بیاد بیاد سر شام زود
+نشستیم مشغول غذا خودن بودین که جیمین گفت
٪تو و لیا خیلی شبیه خوناشامید دندونای نیشتون خیلی بلنده حتی خونه هم یه وایب خوناشام طوری رو دارع
+ خب شاید مال اینکه که....
#اد_جئون
پارت18
ویو ا. ت
جونگ کوک گفت که نزدیکن
انقد عجله کردم که کم مونده بود بیوفتم یه چوخ برم اماده شدم و همه پایین بودیم که صدای زنگ در اومد و کوک رفت و در رو بلز کرد انقد هول بودم که رو هوا معلق بودم و خودم هواسم نبود کوک پام رو گرفت و گفت
_هی میخوای اینجور بیبیننت سکته کنن یا فرار کنن
+ ها چی وای چرا من رو هوام (برگشت رو زمین )
_باید مراقب باشی منی که میدونم خوناشامی اینجوری میبینمت کپ میکنم اونا ببین سکته میکنن
+ یا تو دیگه نباید بترسی ولی خب اوکی
_سلام هیونگا (~تهیونگ....٪جیمین... •جیهوپ... "شوگا...*نامجون... ،جین)
~٪"•،*سلام کوک
=+ سلام
٪~*،" •سلام کوک خانوما کین
~لیا
=تهیونگ
٪شما همو میشناسید
~ارع چند روز پیش که رفتم دنبال کوک دیدیش و اشنا شدیم و امروزم اومد کمپانی
=بله درسته بزارید خودمو معرفی کنم من لیام
٪*"•، خوشبختم و شما (روبه ا.ت)
+ بله درسته خودم رو معرفی نکردم من ا. تم
٪~*، "•خوشبختم
*کوک اینحا چه خبره
_اها یادم رفت بگم من از الان اینجا زندگی میکنم و ا. ت و لیا هم هم خونه های منن
" چیشد پرام دوتا هم دختر هم خونتن
_یا هیونگ
+ امشب اینجا میمونید من و لیا اتاق براتون اماده کردیم و لباس راحتی هم براتون گرفتیم چیزه قراره یه چیزی رو عم بهتون بگیم
_یاااا خیلی زوده
+ اگه بعد بفهمن که بد تر میشه
=راست میگه کوک هر چی زود تر بفهمن بهتره
_اخ که من نمیدونم باشه ولی ا. ت من با تو کار دارم
٪چیزه کوک با این حرفت منو هوپی هیونگ منحرف شدیم تو منظورت
_یا خدا ن ن منظورم اون نبود هعی خداااا
، هعی خونه به این ورد واید هند سامی جدی این خونه خیلی دارک و خفنه
•ولی به نظرم زیادی دارکه
_سلیقه این دوتاس که با سلیقه من مو نمیزنه
*بله بله خبر داریم
_خب میخواید خونه رو بهتون نشون بدم تا اون موقع لیا و ا. تم غذا رو میچینن
~٪ ا. تت😈
_منظورم این بود ا. ت هم ای خدااااااااااااا
*اوکی اوکی بریم
منو لیا سریع میزو چیدیم کلی غذا پخته بودیم و منم یه عالمه غذای ایرانی پخته بودم که بخورن
کوک کل خونه رو بهشون نشون داد و اومدت پایین تا غذا بخوریم
*این همه غذا رو خودتون پختید
+ اره منو لیا لیا غذای کره ای و منم غذای ایرانی
•ایرانی؟
+ ام ارع من دو رگه کره ای ایرانیم مادرم ایرانی و پدرم کره ای به خواطر همین همه غذا های ایرانی رو بلدم درست کنم
"کوک خوش بحالت
_یاااا هیونگ
بیاد بیاد سر شام زود
+نشستیم مشغول غذا خودن بودین که جیمین گفت
٪تو و لیا خیلی شبیه خوناشامید دندونای نیشتون خیلی بلنده حتی خونه هم یه وایب خوناشام طوری رو دارع
+ خب شاید مال اینکه که....
#اد_جئون
۵۴۷
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.