تاریک میشود خیال من در امتداد خط چشم تو
...
تاریک میشود خیال من در امتداد خط چشم تو
گممیشود درخاطرهها نگاه خستهای به چشم تو
سبزی بهار وشیرینی تابستان سرد است در هجر
ترکممکن ایدلبر که شکسته دلم بههجر چشم تو
جانمخوشاست گرچه نگاهتنشسته کنج پنجره
هر چند که تو جای دیگری دل من دنبال چشم تو
وقتی که در آغوش باد رقص میکنی و میخندی
گم میکنم شبعاشقی بهمستی بهسیاه چشم تو
لبهای تو چونعسل به زیبایی انار پاییزی است
صبح شد شیرینی لبت چه شد، کجاست چشم تو
گرمای دستان تو بر گونه شبم شراب انگور است
حالامنم اسیر موج گیسوان نرم وشراب چشم تو
تو چون سنبلی چو نیلوفر به عطر تنت مستم من
گویا فنا شده سوختهدل به شور وشوق چشم تو
(ندا)
@RomanticPoem
تاریک میشود خیال من در امتداد خط چشم تو
گممیشود درخاطرهها نگاه خستهای به چشم تو
سبزی بهار وشیرینی تابستان سرد است در هجر
ترکممکن ایدلبر که شکسته دلم بههجر چشم تو
جانمخوشاست گرچه نگاهتنشسته کنج پنجره
هر چند که تو جای دیگری دل من دنبال چشم تو
وقتی که در آغوش باد رقص میکنی و میخندی
گم میکنم شبعاشقی بهمستی بهسیاه چشم تو
لبهای تو چونعسل به زیبایی انار پاییزی است
صبح شد شیرینی لبت چه شد، کجاست چشم تو
گرمای دستان تو بر گونه شبم شراب انگور است
حالامنم اسیر موج گیسوان نرم وشراب چشم تو
تو چون سنبلی چو نیلوفر به عطر تنت مستم من
گویا فنا شده سوختهدل به شور وشوق چشم تو
(ندا)
@RomanticPoem
- ۴۳۸
- ۰۷ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط