کور بودی و ندیدی پسرم می لرزید

کور بودی و ندیدی پسرم می لرزید؟
دستهای حسنم دورو برم می لرزید؟

کور بودی که سرم گوشه دیوار گرفت
ابرویم خون شد و چشمان ترم می لرزید؟

حسنم دست به زیر بغلم می برد و
وقت برخواستنم هم کمرم می لرزید؟

شهر با ضربه تو دور سرم می چرخید
چند ثانیه ندیدی که سرم می لرزید؟

تازدی از وسط کوچه مسیرم گم شد
چند باری به زمین خورد پرم می لرزید

چند روزی نگذشته است تو یادت رفته؟
زدی بودی و تنم پشت درم می لرزید تو لگد می زدی و داشت لگد می زد حیف
محسنم داشت به داد تو برم می لرزید

بی مروت تو ندیدی که به هنگام زدن

وسط خاک وجود پدرم می لرزید؟
حسن جان
دیدگاه ها (۱)

.هرچه خواندم در بقیع ازسینه عقده وانشدهرچه گشتم قبر زهرا ماد...

ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺑﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﯾﺪﻡﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺑﯽ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﯾﺪﻡ...

وقتی مرتضی پاشایی فوت کرد همه پست گذاشتند همه غمگین بودن همه...

پس مزن یار مسیحا دل بیمار مراآنقدر گریه کنم تا بخری بار مراق...

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط