部分:⁶
部分:⁶
×بریم
+اوهوم
-تو راه
×خونتون کجاست
+ته این کوچه
×عه خونه ماهم داخل اون کوچه هس
+اوهوم
×خداحفظ فردا میبینمت
+خدافظ
رفتم داخل خونه خودمو رو کاناپه انداختم
+اه امروز چه روز گندی بود
بلند شدم به سمت اتاقم رفتم لباس راحتی از کمد برداشتم به سمت حموم رفتم ابو باز کردم تا وان پر شه بعد 2مین وان پر شد لباسمو در اوردم رفتم تو وان
+عاحح حس خوبی میده( دقیقن من 😑)
بعد چند مین خودمو شستمو امدم بیرون لباسمو پوشیدم به سمت طبقه پایین رفتم حال درست کردن غذا رو نداشتم پس سفارش دادم روی کاناپه نشستم با گوشیم یکم ور رفتم که زنگ در خورد سری درو باز کردم غذا رو ازش گرفتم امدم تو روی میز نشستم تند تند سرشو برداشتم شروع به خوردن کردم
غذا که تموم شد میزو جمع کردمو برق ها رو خواموش کردم روی کاناپه نشستم تیوی رو روشن کردم
+چرته
+بدرد نمیخوره
+عیش حالم بد شد
+این اخبار همیشه داره کیر میخوره
+هوففقففف هیچی نداره
یدفعه یه جن امد روی صفحه تیوی
+یا امام جمعه( جیغ)
+ریدم تو قیافت عنتر
همینجوری داشتم فیلمو نگاه میکردم
+کصکش پشتته برگرد عن
یدفعه برق رفت
+جیخخخخخخخخخخخخخخخخخ
+مامانییییییییییییی
چراغ قوه گوشیمو روشن کردم انگاری فیوز خونه پریده بود پس به سمت بیرون رفتم تا فیوز رو پیدا کنم فیوز رو که پیدا کردم وصلش کردم که یدفعه از ته کوچمون صدایی جیغی امد از ترس رفتم تو خونه درم قفل کردم
سری با دو رفتم تو اتاق پتو رو رو خودم انداختمو که نمیدونم کی خوابم برد صبح با نور خورشید بیدار شدم
+یام یام عاحح سرم
گوشیمو برداشتم به ساعت نگاه کردم چییییییییییی ساعت نزدیک 8بوددد
سری لباس فرممو پوشیدم هیچی نخورده خورده سری رفتم به طرف مدرسه
×بریم
+اوهوم
-تو راه
×خونتون کجاست
+ته این کوچه
×عه خونه ماهم داخل اون کوچه هس
+اوهوم
×خداحفظ فردا میبینمت
+خدافظ
رفتم داخل خونه خودمو رو کاناپه انداختم
+اه امروز چه روز گندی بود
بلند شدم به سمت اتاقم رفتم لباس راحتی از کمد برداشتم به سمت حموم رفتم ابو باز کردم تا وان پر شه بعد 2مین وان پر شد لباسمو در اوردم رفتم تو وان
+عاحح حس خوبی میده( دقیقن من 😑)
بعد چند مین خودمو شستمو امدم بیرون لباسمو پوشیدم به سمت طبقه پایین رفتم حال درست کردن غذا رو نداشتم پس سفارش دادم روی کاناپه نشستم با گوشیم یکم ور رفتم که زنگ در خورد سری درو باز کردم غذا رو ازش گرفتم امدم تو روی میز نشستم تند تند سرشو برداشتم شروع به خوردن کردم
غذا که تموم شد میزو جمع کردمو برق ها رو خواموش کردم روی کاناپه نشستم تیوی رو روشن کردم
+چرته
+بدرد نمیخوره
+عیش حالم بد شد
+این اخبار همیشه داره کیر میخوره
+هوففقففف هیچی نداره
یدفعه یه جن امد روی صفحه تیوی
+یا امام جمعه( جیغ)
+ریدم تو قیافت عنتر
همینجوری داشتم فیلمو نگاه میکردم
+کصکش پشتته برگرد عن
یدفعه برق رفت
+جیخخخخخخخخخخخخخخخخخ
+مامانییییییییییییی
چراغ قوه گوشیمو روشن کردم انگاری فیوز خونه پریده بود پس به سمت بیرون رفتم تا فیوز رو پیدا کنم فیوز رو که پیدا کردم وصلش کردم که یدفعه از ته کوچمون صدایی جیغی امد از ترس رفتم تو خونه درم قفل کردم
سری با دو رفتم تو اتاق پتو رو رو خودم انداختمو که نمیدونم کی خوابم برد صبح با نور خورشید بیدار شدم
+یام یام عاحح سرم
گوشیمو برداشتم به ساعت نگاه کردم چییییییییییی ساعت نزدیک 8بوددد
سری لباس فرممو پوشیدم هیچی نخورده خورده سری رفتم به طرف مدرسه
۷۳.۱k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.