{غیر ممکن}
{غیر ممکن}
P24
_:مثل اینکه هنوز نفهمیدی من کیم؟من جئون جونگ کوکم!اقای جئون، و شما قراره به زودی خانم جئون، هع!
ا/ت ویو:
وقتی گفت خانم جئون قلبم نیم تپش کرد، من واقعا عاشقشم، دارم ادا در میارم، من اینقد غرور دارم؟
+:اها، تو جئون جونگ کوکی؟ خب بکتفم!
_:نمیدونی؟من بزرگترین مافیای اسیام!
+:تو عن منم نیستی!(معلومه که عن تو نیست، فرشته ها نمیتونن عن ادمای معمولی باشن)
_:وقتی داشتی داخل لباس عروسی لبخند میزدی اینو بگو!
+:نور می لاو یو!
_:جلسه دومی؟خوبه،معلمت بهت گفته انگلیسی حرف بزنی؟
+:(اون اداهای دخترا که بعنوان اخرین ضربه دفاعی استفاده میشه).
_:اره اره!(درحال خندیدن)
+:بخند،تو نخندی کی بخنده؟
کوک ویو:
باید نگرانش کنم بفهمم دوسم داره یا نه؟
_:اییییی، اییییی ن... ن... نمی... اخخخ... نمیتونم تحمل کنم!
+:کوک! کوک!!!! خوبی؟زنگ بزنم بیمارستان؟....جواب بده!!!
_:نه..نه من خوب نیستم!
+:کوک....چی شده؟؟؟
_:اییییی، اییییییییی!انگار میخوام بمیرم!!اخ!
کوک افتاد زمین،نگرانش نشید نقش بازی میکنه!
+:کوک، تو نباشی منم نیستم،ببخشید، من دوست دارم!!لطفا نرو!
کوک بلند شد و مثل روز اول بدنیا اومدنش حالش خوب شد.
_:اخیشش، همینو میخواستم بشنوم، حالم خوب بود!
+:من نگرانت نبودم!
_:دروغ نگو، فهمیدم دوسم داری خودت گفتی! انکارم نکن!
+:من دوست ندارم، فقط جوگیر شدم!
_:گفتم دروغ نگو!
+:باشه، باشه من که دروغ نگفتم.
_:اگه بگی دوسم نداری دروغ گفتی!
+:من دوست ندارم!
_:دیدی، یه دروغ گفتی!
+:خیلی خب، باشه تو درست میگی!
_:ینی گفتی الان دوسم داری؟(برق چشاشو حس کنید)
+:نه، ولی تو همین مایه ها!همچین چیزیم که تو گفتی رو هم میشه گفت.
_:دیدی گفتم دوسم داری!...
لایک:]
کامنت:]
P24
_:مثل اینکه هنوز نفهمیدی من کیم؟من جئون جونگ کوکم!اقای جئون، و شما قراره به زودی خانم جئون، هع!
ا/ت ویو:
وقتی گفت خانم جئون قلبم نیم تپش کرد، من واقعا عاشقشم، دارم ادا در میارم، من اینقد غرور دارم؟
+:اها، تو جئون جونگ کوکی؟ خب بکتفم!
_:نمیدونی؟من بزرگترین مافیای اسیام!
+:تو عن منم نیستی!(معلومه که عن تو نیست، فرشته ها نمیتونن عن ادمای معمولی باشن)
_:وقتی داشتی داخل لباس عروسی لبخند میزدی اینو بگو!
+:نور می لاو یو!
_:جلسه دومی؟خوبه،معلمت بهت گفته انگلیسی حرف بزنی؟
+:(اون اداهای دخترا که بعنوان اخرین ضربه دفاعی استفاده میشه).
_:اره اره!(درحال خندیدن)
+:بخند،تو نخندی کی بخنده؟
کوک ویو:
باید نگرانش کنم بفهمم دوسم داره یا نه؟
_:اییییی، اییییی ن... ن... نمی... اخخخ... نمیتونم تحمل کنم!
+:کوک! کوک!!!! خوبی؟زنگ بزنم بیمارستان؟....جواب بده!!!
_:نه..نه من خوب نیستم!
+:کوک....چی شده؟؟؟
_:اییییی، اییییییییی!انگار میخوام بمیرم!!اخ!
کوک افتاد زمین،نگرانش نشید نقش بازی میکنه!
+:کوک، تو نباشی منم نیستم،ببخشید، من دوست دارم!!لطفا نرو!
کوک بلند شد و مثل روز اول بدنیا اومدنش حالش خوب شد.
_:اخیشش، همینو میخواستم بشنوم، حالم خوب بود!
+:من نگرانت نبودم!
_:دروغ نگو، فهمیدم دوسم داری خودت گفتی! انکارم نکن!
+:من دوست ندارم، فقط جوگیر شدم!
_:گفتم دروغ نگو!
+:باشه، باشه من که دروغ نگفتم.
_:اگه بگی دوسم نداری دروغ گفتی!
+:من دوست ندارم!
_:دیدی، یه دروغ گفتی!
+:خیلی خب، باشه تو درست میگی!
_:ینی گفتی الان دوسم داری؟(برق چشاشو حس کنید)
+:نه، ولی تو همین مایه ها!همچین چیزیم که تو گفتی رو هم میشه گفت.
_:دیدی گفتم دوسم داری!...
لایک:]
کامنت:]
۷.۱k
۲۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.