آرزوها

آرزوها
خود را می بازند...
در هماهنگی بیرحمِ...
هزاران در بسته...

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۳)

داغی جای زانوبروی سینه از دل پر درد حکایت دارد#امیرعلی_قربان...

ان چنان گم شدمدر خویشکه مرگ هم دیگرنمی یابد مرا#امیرعلی_قربا...

در خم آن کودکانه های مورب،روی سرازیری فراغت یک عید،داد زدم:ب...

کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهمکه دل چه می‌کشد از روزگار هجر...

هرچند ندارمت اما همه داشته هایمیهرچند محال ترینیاما احوالم ب...

کاش چون برگ خزان رقص ِمرانیمه شب ماه تَماشا می کرد ،،،در دل ...

خدایا اگر می دانستم با مرگ من یک دختر به دامان حجاب می رود، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط