وقتی که دیگر نبود ،
وقتی که دیگر نبود ،
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت،
من در انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد،
من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد،
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد،
من آغاز شدم.
و چه سخت است تنها متولد شدن،
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مردن ...
لعنت به مرگ ... که او را از من گرفت ... !!
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت،
من در انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد،
من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد،
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد،
من آغاز شدم.
و چه سخت است تنها متولد شدن،
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مردن ...
لعنت به مرگ ... که او را از من گرفت ... !!
۳۹۵
۲۸ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.