من وترانه ی دلتنگ و خسته ی پاییز

من و‌ترانه ی دلتنگ و خسته ی پاییز
صدای گریه ی ابر و شبی ملال انگیز
نسیم و پنجره ی باز و باز ، دلتنگی
حضور سایه ی غم روی پرده ی آویز
دوباره خاطره هایت هجوم آوردند
شده است ظرف خیالم ز یاد تو‌لبریز
دوباره لرزش دست و سکوت خودکارم
حدیث بغض و نگفتن ، عطش ، هوس ، پرهیز
میان ثانیه ها با هراس در گیرم
دوباره باز هیاهو ، دوباره رستاخیز
هوای خاطره ات می کشد مرا بی تو
تو‌را قسم به خدا ! عشق ...از میان برخیز
دیدگاه ها (۴)

یک‌ گیاه تلخ دیگر دَم کنید بلکه از دردی که دارم کم کنی...

هزار تنهایی در من استهر کدامشان دلگیر ترهزار دوستت دارم در م...

پیش از تو شعر جرأت پیدا شدن نداشت ‌ احساس و عشق قدرت برپا ش...

فهمید دارم حسرتی ، داغی ، غمی ، فهمیداز حجم اقیانوس دردم ، ش...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط