یک سری زنها و مردها فقط به درد معاشرت میخورند

یک سری زنها و مردها فقط به درد معاشرت میخورند،
به درد اینکه عاشقشان شوی، دوستشان داشته باشی،
با آنها زمان بگذرانی، کافه بروی، حرف بزنی، حرف بزنند بشنوی.
حتی گاهی شبیه آدمهای واقعی زندگی با آنها مثلا یک عصر پائیزی یا بهاری را توی یک خیابان طولانی راه بروی و لذت ببری...
اما اینها فقط به درد همین چیزها میخورند،
توی زندگی واقعی لنگ میزنند،
روی آنها به عنوان یک زن یا یک شوهر نمیشود حسابی باز کرد،
بیشترشان توی زندگی مشترک تَرَک برمیدارند،
اینها را بگذاریم همانجا بمانند...
توی همان معاشرتها، توی همان عاشق شدن ها و دوست داشتن های لحظه ای.
لذتش بیشتر است...

#F
دیدگاه ها (۱۰)

یا حضرت رقیه)س(حاتم که ز جود شهرتی پیدا کردتا بر تو رسید سفر...

چه خبر از دل تو ؟ نفسش مثل نفسهای دل کوچک من میگیرد ؟ ؟یا به...

"ﺗﻮ" ﺩﺭ ﺟﺎﻥ "ﻣﻨﯽ" ﻣﻦ ﻏﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ"ﺗﻮ" ﺍﯾﻤﺎﻥ "ﻣﻨﯽ" ﻣﻦ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡﺍﮔﺮ...

چه غریبانه نشستم سر راهت که بـیاییچه غریبانه غریبانه نوشتم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط