باغبان بود و گل نیلوفرش را میزدند

باغبان بود و گل نیلوفرش را میزدند
دست مولا بسته بود و همسرش را میزدند
اندر ان ساعت نمیدانم چه بر زینب گذشت
او تماشا مینمود و مادرش را میزدند
#یازهرا
دیدگاه ها (۱)

روزگار پسری گریه شد و گوشه نشینی به لبش بود: مغیره به خدا خی...

مردک پست که عمری نمک حیدر خوردنعره زد بر سر مادر به غرورم بر...

ای وای مادرم #یازهرا

حضور عظیم مردم برازجان در راهپیمایی ۲۲بهمن. مردم برازجان هما...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط