تکپارتی جونگ کوک
تکپارتی جونگ کوک
#جونگکوک_ا.ت
علامت کوک □ علامت ا/ت ◯
□ : الان فقط یه قهوه تلخ میچسبه
□ : چاگیاااا یه قهوه برام میاری؟
....
⃞ : چاگیا؟ ا/ت؟ یا خدا از تو صدا در نمیاد فقط یه دلیل میتونه داشته باشهه.... بی زن شدم یا جد بنگتن اومدممم
( صدای باز کردن محکم در توسط کوک)
□: وای قلبم چرا هیچی نمیگی؟ چته؟
....
□ : هنوز از دستم دلخوری؟ چند دفعه باید بگم شکر خوردم چند دفعه باید بگم که نمیخواستم تنهات بزارم ولی کار برام پیش اومد مجبور شدم
△ : یعنی همیشه کارات برات اولویت داشتن؟ ( با صدای گرفته )
□ : قشنگ من آخه من که هیچکس و هیچ چیزو به تو ترجیح نمیدم آخه محل مناسبی نبود که ببرمت بین اون همه مرد
△ : آها یعنی بین این همه مرد ولم کردی خوب بود؟
□ : آخه من چیکار کنم که فکر میکردم خان داداشت مراقبته
△ : تو که میدونی اون پنج شنبه ها شب شیفتشه چرا ولم کردی نمیگی اگه یکیشون بهم دست درازی میکرد چی میشد؟
□: خودم از زمین محوش میکردم مگه کسی جرئت داره اصلا من بی عقل( پوزش) نمیدونم چرا یادم رفته بود وگرنه من اونقدر احمق نیستم که تنها داراییمو تو ملع عام بزارم
△ : ..
□ : من الان باید چیکار کنم؟
△ : هیچی
□: خب بگو الان ناراحتیت از چیه؟
△ : هیچی
□ : میخوای حرف بزنیم؟
△ : ن
□: باشه پس من رفتم
△ : دیگه دوسم نداری ن که انقدر بی توجهی
□ : آخه من چیکار کنم که انقدر سرسختی
△: هیچی
□ : ای درررددددد
△: داد نزن سر منن
□ : چرا انقدر نفهمی هاا
△ : حالا بدهکارم شدم هقق
□ : گریه نکن لامصب
△ : ولم کن
□ : مگه این که تو امر کنی😐
△: هققققق
...
□ : الان بهتری؟
△: اوهوم
△ : قول بده دیگه هیچ وقت تنهام نذاری
□ : دیگه مثل کَنه به خودم میچسبونمت دیگه حق نداری از کنارم جم بخوری
△ : من یا تو 😐
□ : حالا هرکی
△: عه عه یه قهوم ندادی دست ماها
□ : من یا تو 😐
△: حالا...
بقیش با ذهن خلاقت بیبی😉
#جونگکوک_ا.ت
علامت کوک □ علامت ا/ت ◯
□ : الان فقط یه قهوه تلخ میچسبه
□ : چاگیاااا یه قهوه برام میاری؟
....
⃞ : چاگیا؟ ا/ت؟ یا خدا از تو صدا در نمیاد فقط یه دلیل میتونه داشته باشهه.... بی زن شدم یا جد بنگتن اومدممم
( صدای باز کردن محکم در توسط کوک)
□: وای قلبم چرا هیچی نمیگی؟ چته؟
....
□ : هنوز از دستم دلخوری؟ چند دفعه باید بگم شکر خوردم چند دفعه باید بگم که نمیخواستم تنهات بزارم ولی کار برام پیش اومد مجبور شدم
△ : یعنی همیشه کارات برات اولویت داشتن؟ ( با صدای گرفته )
□ : قشنگ من آخه من که هیچکس و هیچ چیزو به تو ترجیح نمیدم آخه محل مناسبی نبود که ببرمت بین اون همه مرد
△ : آها یعنی بین این همه مرد ولم کردی خوب بود؟
□ : آخه من چیکار کنم که فکر میکردم خان داداشت مراقبته
△ : تو که میدونی اون پنج شنبه ها شب شیفتشه چرا ولم کردی نمیگی اگه یکیشون بهم دست درازی میکرد چی میشد؟
□: خودم از زمین محوش میکردم مگه کسی جرئت داره اصلا من بی عقل( پوزش) نمیدونم چرا یادم رفته بود وگرنه من اونقدر احمق نیستم که تنها داراییمو تو ملع عام بزارم
△ : ..
□ : من الان باید چیکار کنم؟
△ : هیچی
□: خب بگو الان ناراحتیت از چیه؟
△ : هیچی
□ : میخوای حرف بزنیم؟
△ : ن
□: باشه پس من رفتم
△ : دیگه دوسم نداری ن که انقدر بی توجهی
□ : آخه من چیکار کنم که انقدر سرسختی
△: هیچی
□ : ای درررددددد
△: داد نزن سر منن
□ : چرا انقدر نفهمی هاا
△ : حالا بدهکارم شدم هقق
□ : گریه نکن لامصب
△ : ولم کن
□ : مگه این که تو امر کنی😐
△: هققققق
...
□ : الان بهتری؟
△: اوهوم
△ : قول بده دیگه هیچ وقت تنهام نذاری
□ : دیگه مثل کَنه به خودم میچسبونمت دیگه حق نداری از کنارم جم بخوری
△ : من یا تو 😐
□ : حالا هرکی
△: عه عه یه قهوم ندادی دست ماها
□ : من یا تو 😐
△: حالا...
بقیش با ذهن خلاقت بیبی😉
۴.۴k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.