وقتی خدا دستهایش را روی چشمانم گذاشت از لای انگشتانش آن

وقتی خدا دستهایش را روی چشمانم گذاشت، 
از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم...
دیدگاه ها (۳)

..

لایک

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو رادر انحصار قطره های اش...

چه ساده در میان گریه های خویش زاده میشویم... و چه ساده در می...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

سناریو بی تی اس درخواستی 💜وقتی تولدمون هست و یادشون رفته و ط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط