آن سوی آینه

آن سوی آینه
P35
در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد
(ویو ا.ت)
+ نه .... تو ور خدا بلند شو ( بغض)
حالا چیکار کنم
بلندش مردم بردم و روی کاناپه گذاشتمش
رفتم و یه لیوان آب آوردم
+ پاشو....پاشو به خدا میترسم اینجوری می‌کنی
دستم رو گذاشتم روی پیشونیش داغ بود
رفتم دستمال خیسی رو اوردم و روی پیشونیش و دسترس کشیدم
گذاشتم روی پیشونیش بمونه
مچ دستاش به خاطر زنجیر ها زخم شده بود
پماد نچسب زخم اوردم و براش زدم
پاره های ریزی توی خواب میکرد
دستش رو گرفتم
+ من اینجام ....پیشتم
( ویو جونگ کوک ، چند ساعت بعد )
با روشنی و گرمی نور خورشید به روی چشمام بیدار شدم
دورم رو نگاه کردم تو خونه بودم و ا.ت پایین کاناپه خوابیده بود
بلند شدم و ا.ت رو براید بغل کردم
انقدر خوابش سنگین بود بیدار نمیشد
بردمش توی اتاق
روی تخت گذاشتمش
+ ن...نرو....
پیشش دراز کشیدم
و از پشت بغلش کردم


فردا شب منتظر پارت های اسمات باشید❤️‍🩹😘
دیدگاه ها (۳)

سلام به روی ماهتون قشنگام✨متاسفانه نشد پارت جدید رو بزار ولی...

میشه بزارین من بخورمشش😭❤️‍🩹

آن سوی آینه P 34به زنجیر ها نگاه کردم پاره شده بودن( ویو ا.ت...

آن سوی آینه P33_هه(پوزخند)(ویو ا.ت)یه روز هست که ازش خبری نی...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط