من با جمعه هیچ قراری نداشتم
من با جمعه هیچ قراری نداشتم
اما او
غروب هر هفته
حضور سنگینش را
آنچنان بر لحظه هایم می گستراند
که ساعت ها یک گوشه بنشینم
و به چرای مبهمِ نبودن ها فکر کنم
💞 💞 💞 💞
اما او
غروب هر هفته
حضور سنگینش را
آنچنان بر لحظه هایم می گستراند
که ساعت ها یک گوشه بنشینم
و به چرای مبهمِ نبودن ها فکر کنم
💞 💞 💞 💞
- ۳۶۵
- ۱۰ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط