بند دلم را

بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی
دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه
تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر…
دیدگاه ها (۱)

چه رسم جالبی است !!! محبتت را میگذارند پای احتیاجت … صداقتت ...

وقتی کســـــی در کنـــــــارت هست خوب نگــــــاهش کــــن بــ...

وقتی از درد به خود می پیچیدم همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر م...

اے کــــــــــاش زندگے دنـــــده عقـــــب داشت تا اینهمـــــ...

‍ ‍‌بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود راکه در بر دارد انگا...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط