من تکه ای از پازل خداوندم

من تکه ای از پازل خداوندم…
بی هدف آفریده نشده ام که بی هدف زندگی کنم…
میدانم آفریدگاری دارم که همیشه بوده
همیشه هست. ..
رهایم نمی کند…
تنهایم نمی گذارد…
من قطعه ای اززندگانیم…
تکه ای از پازل هستی…
خدایم مرا آفریده تا آینه ی او شوم…
آفریده تا جان ببخشم امید دهم…
نفس داده تا نفس دهم…
من تکه ای از پازل زندگی هستم…
اگرخود را گم کنم همه چیز وهمه کس ناقص می مانند…
من باید آگاهانه زندگی کنم تا پازلی که خدا چیده بر هم نریزد…...
که حتی تقدیر،شکستش را بپذیرد، و طوری خوب زندگی کن
که حتی مرگ،از تماشای زندگیت سیر نشود!
این زندگی نیست که می گذرد، ما هستیم که می گذریم
پس، با هر طلوع و غروب لبخند بزن ........
دیدگاه ها (۹)

من از شَرع چیزے نمیدانم خودم را میدانم ، دلم را و تو را ..حت...

دنیا قانون عجیبی دارد ....هفت میلیارد آدمو فقط با یکی از آنه...

هر زنی یک دل گرمی می خواهد،یک نفر که بگوید من همیشه باتو هست...

آه را هرچند می خواهم آسان برکشم سینه می گوید ک...

زندگیِ من یک داستان تکراری بود ... همه می خواستند صدایشان را...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط