وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
پارت هشتم
ویو هانا
وقتی گفت دوسم داره قلبم نزدیک بود از سینش در بیاد یعنی منم دوسش داشتم ؟
+ته میدونی من...
که کوک اومد داخل
کوک:هیونگ و هانا بیاید پایین یونگی هیونگ غذا سفارش داده گفته تا جین هیونگ نفهمیده باید بخوریم
_مگه شما شام نخورده بودین؟!
کوک:چرا ولی بعد تمرین گشنمون شد و الان اگر جین هیونگ بفهمه کلمون رو کنده
+عاا راست میگه پس بیاید بریم
_هانا سوال من
+برای جواب دادن بهش وقت هست
با کوک و ته رفتیم پایین
جیمین :یکم دیرتر میامدید
ته:جیمین هیونگ آخه...
جیهوپ :ولش بیاید بخورید تا نامجون و جین نیامدن
یونگی:فردا کنسرت داریم برا همین جین و نامجون رفتن پیش پی دی نیم تا لباس ها رو بگیرن
داشتیم حرف میزدیم که در زده شد
_شت
جیهوپ :بدویید جمع کنیدد
کوک هر چی وسیله بود رو انداخت تو پلاستیک و از همون پایین چون در اتاق ما باز بود پرت کرد تو اتاق
+کوک!
کوک:بعدا جمع میکنم
جیمین رفت در رو باز کرد که دید همسایه کناری هست
یونگی:شت
کوک:پیتزا ها !
جیمین:عزیزم براچی اومدی اینجا
پسر همسایه :عمو توپم افتاد تو حیاط خوابگاه شما
جیهوپ:خدا هم خودتو هم توپ رو سوراخ کنه
یونگی:😂😐
جیمین :آخه شب کدوم احم...یعنی چیزه کی شب فوتبال بازی میکنه ؟
پسر همسایه:من
+زهر مار و من
که پشت سرش جین و نامجون اومدن
جین:چیشده ؟
پسر همسایه:توپم افتاده عمو جیمین نمیده
جیمین:ای پاچه خوار(زیر لب)
نامجون :بیا عمو اینم توپ حالا برو
پسر همسایه:ممنون
(بریم پسر همسایه رو بزنیم آیا ؟)
جین و نامی اومدن تو
نامجون :چشیده بود؟!
_خودت که دیدی هیونگ
جین :بیاید این لباس ها بعدشم برید (لباس هانا برای کنسرت اسلاید بعد) بخوابید فردا کنسرت داریم
اصلا وایستا ببینم داشتید چیکار میکردید ؟!
کوک:چیزه امم داشتیم... آها داشتیم مافیا بازی میکردیم
جین :آها
(فردا موقع کنسرت)
بعد از کلی رقص و تمرین بالاخره تمام شد نوبت این بود که هر کس حرف بزنه رسید به تهیونگ که گفت ...
(بازم خماری 😂)
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAE#TAEHYUNG
پارت هشتم
ویو هانا
وقتی گفت دوسم داره قلبم نزدیک بود از سینش در بیاد یعنی منم دوسش داشتم ؟
+ته میدونی من...
که کوک اومد داخل
کوک:هیونگ و هانا بیاید پایین یونگی هیونگ غذا سفارش داده گفته تا جین هیونگ نفهمیده باید بخوریم
_مگه شما شام نخورده بودین؟!
کوک:چرا ولی بعد تمرین گشنمون شد و الان اگر جین هیونگ بفهمه کلمون رو کنده
+عاا راست میگه پس بیاید بریم
_هانا سوال من
+برای جواب دادن بهش وقت هست
با کوک و ته رفتیم پایین
جیمین :یکم دیرتر میامدید
ته:جیمین هیونگ آخه...
جیهوپ :ولش بیاید بخورید تا نامجون و جین نیامدن
یونگی:فردا کنسرت داریم برا همین جین و نامجون رفتن پیش پی دی نیم تا لباس ها رو بگیرن
داشتیم حرف میزدیم که در زده شد
_شت
جیهوپ :بدویید جمع کنیدد
کوک هر چی وسیله بود رو انداخت تو پلاستیک و از همون پایین چون در اتاق ما باز بود پرت کرد تو اتاق
+کوک!
کوک:بعدا جمع میکنم
جیمین رفت در رو باز کرد که دید همسایه کناری هست
یونگی:شت
کوک:پیتزا ها !
جیمین:عزیزم براچی اومدی اینجا
پسر همسایه :عمو توپم افتاد تو حیاط خوابگاه شما
جیهوپ:خدا هم خودتو هم توپ رو سوراخ کنه
یونگی:😂😐
جیمین :آخه شب کدوم احم...یعنی چیزه کی شب فوتبال بازی میکنه ؟
پسر همسایه:من
+زهر مار و من
که پشت سرش جین و نامجون اومدن
جین:چیشده ؟
پسر همسایه:توپم افتاده عمو جیمین نمیده
جیمین:ای پاچه خوار(زیر لب)
نامجون :بیا عمو اینم توپ حالا برو
پسر همسایه:ممنون
(بریم پسر همسایه رو بزنیم آیا ؟)
جین و نامی اومدن تو
نامجون :چشیده بود؟!
_خودت که دیدی هیونگ
جین :بیاید این لباس ها بعدشم برید (لباس هانا برای کنسرت اسلاید بعد) بخوابید فردا کنسرت داریم
اصلا وایستا ببینم داشتید چیکار میکردید ؟!
کوک:چیزه امم داشتیم... آها داشتیم مافیا بازی میکردیم
جین :آها
(فردا موقع کنسرت)
بعد از کلی رقص و تمرین بالاخره تمام شد نوبت این بود که هر کس حرف بزنه رسید به تهیونگ که گفت ...
(بازم خماری 😂)
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAE#TAEHYUNG
۱۸.۹k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.