وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
پارت هفتم
ویو هانا
رسیدیم به اتاق تمرین که یکدفعه...
در باز شد و کوک جلو در نمایان شد ته تا اومد بره تو کوک در رو بست و در خورد تو کله ته
ته داد بلندی کشید و چون سرش درد گرفت دستش رو از روی پاهای هانا برداشت و گذاشت رو سرش بدون اینکه حواسش باشه هانا رو کولش هست هانا هم با کمر افتاد و جیغ کشید که نامجون در رو باز کرد
نامی:چی...آه بیا تو ته عع هانا بلند شو
+نمیتونم کمرم درد میکنه
_منم سرم درد میکنه
جین:دیوونه ها رو نگا آخه برا چی رو کول ته بودی ؟!
+چون مسابقه رو باخت
یونگی:😑
ته هانا رو بلند کرد و رفتن داخل اتاق
_کوک من تو رو میکشم !
کوک:هیونگ چقدر هوا خوبه نه؟!
_اره خیلی بیا بریم قدم بزنیم نظرت ؟🔪
کوک:الان که دارم فکر میکنم هوا سردع
_بیا بریم بهت کاپشن میدم
کوک:عع بم (اسم سگ کوک)داره صدام میکنه من بهتره برم بایی
و کوک و رفت همه زدن زیر خنده جیهوپ :برید بخوابید
_من پیش هانا نمیخوابم
جیمین :چرا ؟
_الان انداختمش پایین اگر با هم تو اتاق تنها بشیم منو میزنه
نامی:هانا!
+نه هیونگ دروغ میگه من فقط بهش فحش میدم همین
جین:هانا!
+چیزه یعنی عاا فکر کنم یونتان(اسم سگ ته) داره منو صدا میزنه بهتره برم
_یونتان صاحب داره !
+چیزه خب فکر کنم زیر گاز رو خاموش نکردم
_من آخرین نفر خاموش کردم
+ شیر آب بازه خو
_من آخرین نفر ظرف ها رو شستم و رفتم دستشویی بسته بود
+شیر آب حمام
_من آخرین نفر یونتان رو بردم حمام بسته بود
+چقدر حرف میزنی تو بچه بیا بریم دیگه بایی
و هانا دست ته رو کشید و برد
یونگی:من میگم عاشق شدن میگین نه
ویو ته
وقتی دستم رو کشید و برد وقتی داشت باهام کل کل میکرد وقتی بغلش کردم تو همه این لحظه ها قلبم تند تند میزد
امشب بهش میگم آره بهش میگم درست گفته بود من عاشق شدم رفتیم تو اتاق هانا پرید رو تخت
+اخ که چقدر خسته شدم ...ته ، ته ، تهه
_هانا فهمیدم
+چی رو؟!
_فهمیدم اون علامت سوال توی قلبم مال کیه
+خب ماله کیه ؟!
_مال تو !
+چ،چی؟!
_من عاشقت شدم خیلی سعی کردم انکار کنم ولی نشد نمیدونم چرا ولی من ، من دوست دارم :)
+ته میدونی من ...
نظر یادت نره!
و بگید چیکار کنم بهم برسن یا تا ابد همینجوری بمونن ؟
پارت بعدی پارت اخر نیست امیدوار نباشید (البته بستگی به انتخاب شما هم داره ولی در کل پارت اخر نیست )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAE#TAEHYUNG
پارت هفتم
ویو هانا
رسیدیم به اتاق تمرین که یکدفعه...
در باز شد و کوک جلو در نمایان شد ته تا اومد بره تو کوک در رو بست و در خورد تو کله ته
ته داد بلندی کشید و چون سرش درد گرفت دستش رو از روی پاهای هانا برداشت و گذاشت رو سرش بدون اینکه حواسش باشه هانا رو کولش هست هانا هم با کمر افتاد و جیغ کشید که نامجون در رو باز کرد
نامی:چی...آه بیا تو ته عع هانا بلند شو
+نمیتونم کمرم درد میکنه
_منم سرم درد میکنه
جین:دیوونه ها رو نگا آخه برا چی رو کول ته بودی ؟!
+چون مسابقه رو باخت
یونگی:😑
ته هانا رو بلند کرد و رفتن داخل اتاق
_کوک من تو رو میکشم !
کوک:هیونگ چقدر هوا خوبه نه؟!
_اره خیلی بیا بریم قدم بزنیم نظرت ؟🔪
کوک:الان که دارم فکر میکنم هوا سردع
_بیا بریم بهت کاپشن میدم
کوک:عع بم (اسم سگ کوک)داره صدام میکنه من بهتره برم بایی
و کوک و رفت همه زدن زیر خنده جیهوپ :برید بخوابید
_من پیش هانا نمیخوابم
جیمین :چرا ؟
_الان انداختمش پایین اگر با هم تو اتاق تنها بشیم منو میزنه
نامی:هانا!
+نه هیونگ دروغ میگه من فقط بهش فحش میدم همین
جین:هانا!
+چیزه یعنی عاا فکر کنم یونتان(اسم سگ ته) داره منو صدا میزنه بهتره برم
_یونتان صاحب داره !
+چیزه خب فکر کنم زیر گاز رو خاموش نکردم
_من آخرین نفر خاموش کردم
+ شیر آب بازه خو
_من آخرین نفر ظرف ها رو شستم و رفتم دستشویی بسته بود
+شیر آب حمام
_من آخرین نفر یونتان رو بردم حمام بسته بود
+چقدر حرف میزنی تو بچه بیا بریم دیگه بایی
و هانا دست ته رو کشید و برد
یونگی:من میگم عاشق شدن میگین نه
ویو ته
وقتی دستم رو کشید و برد وقتی داشت باهام کل کل میکرد وقتی بغلش کردم تو همه این لحظه ها قلبم تند تند میزد
امشب بهش میگم آره بهش میگم درست گفته بود من عاشق شدم رفتیم تو اتاق هانا پرید رو تخت
+اخ که چقدر خسته شدم ...ته ، ته ، تهه
_هانا فهمیدم
+چی رو؟!
_فهمیدم اون علامت سوال توی قلبم مال کیه
+خب ماله کیه ؟!
_مال تو !
+چ،چی؟!
_من عاشقت شدم خیلی سعی کردم انکار کنم ولی نشد نمیدونم چرا ولی من ، من دوست دارم :)
+ته میدونی من ...
نظر یادت نره!
و بگید چیکار کنم بهم برسن یا تا ابد همینجوری بمونن ؟
پارت بعدی پارت اخر نیست امیدوار نباشید (البته بستگی به انتخاب شما هم داره ولی در کل پارت اخر نیست )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAE#TAEHYUNG
۱۹.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.