نا پدری خشن مافیا ی من

نا پدری خشن مافیا ی من


پارت ۵


ویو تهیونگ بیدار شدم دیدم ا.ت نیست رفتم آشپز خونه داشت صبحونه درست می‌کرد خیلی کیوت مهربون بود قلبو به لرزه در اورد چی؟ نه نه تهیونگ تو نباید عاشق بشی مگه خنگی عاشق دختری بشی که ۶ سال ازت بزرگ تر


_سلام ا.ت


سلام بابا


_منو بابا صدا نکن بگو تهیونگ


باش با....تهیونگ


_آفرین چی درست میکنی؟


نیمرو



_نمیدونستم بلدی


کجاهاشو دیدی (خنده )


_ا.ت


بله تهیونگ



_امروز خونه بهترین دوستم دعوت شدم اگه دوست داشتی میتونی بیای




واقعا جدی میگی منم میتونم بیام(ذوق)


_اره چرا که نه



ممنونم بهترین پدر دنیا


_لبخند


ویو تهیونگ
ا.ت رو دیدم خیلی خیلی ذوق داشت خوشحال بودم که کنار من شاد چشمم به لب های ا.ت افتاد به نظر می‌رسید خیلی نرمه که ........


پارت ۶ ۶ صب میزارم
دیدگاه ها (۱۲)

نا پدری خشن مافیا ی من پارت ۶ ویو تهیونگ رفتم جلوی ا.ت و انگ...

نا پدری خشن مافیا ی من پارت ۷ویو تهیونگ ا.ت برآید استایل بغل...

نا پدری خشن مافیا ی من پارت ۴از کتک زدن ا.ت دست کشیدم از اتا...

لباس ا.ت

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

دو رقیب عشقیپارت ۲«ا/ت ویو»ا/ت: میدونم تهیونگ ببخشید...میشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط