تمام روز ها را منتظر مانده ام...
تمام روز ها را منتظر مانده ام...
تقویم روی میز فصل ب فصل...
ماه ب ماه...
ورق خورد و من باز منتطر نوید آمدنت بودم...
راستی بهار هم آمد...
همان بهاری ک هرسال شاهد تمام عاشقانه های من بود...
عاشقانه هایی ک مخاطبش تو بودی...
و الان....
شاید دهن ب دهن بچرخد...
عشق لیلی وار من ب تو...
پر شده ام از دلبرانه ها و عاشقانه هایی ک هنوز در دلم مانده...
و هرروز زیر لب برای تو زمزمه میکنم...
جهانِ نفس آنقدر کوچک است
ک تمامش میان دست ها و شاید تنها آغوش تو جای گیرد...
اما...
حجم سرد نبودنت...
بغض جا مانده از نبود تو در گلویم...
چ تلخ ب رخ میکشد این تنهایی...
و عاشقانه هایی ک در دلم مانده...
و طعم تلخ رفتنت...
ک کامم را تلخ و طعم گس مانند را در دهانم برجای گذاشت...
شوری باران چشمانی ک بدرقه ی راهت شد...
و نگاهت ک برنگشت و ندید...
شوریده حالی من عاشق را...
ک خواستم بگویم...
《عشق تو مرا کفایت میکند اگر باشی》
و من هنوز چقدر #دلتنگ تو هستم....
#عشقولوژی
تقویم روی میز فصل ب فصل...
ماه ب ماه...
ورق خورد و من باز منتطر نوید آمدنت بودم...
راستی بهار هم آمد...
همان بهاری ک هرسال شاهد تمام عاشقانه های من بود...
عاشقانه هایی ک مخاطبش تو بودی...
و الان....
شاید دهن ب دهن بچرخد...
عشق لیلی وار من ب تو...
پر شده ام از دلبرانه ها و عاشقانه هایی ک هنوز در دلم مانده...
و هرروز زیر لب برای تو زمزمه میکنم...
جهانِ نفس آنقدر کوچک است
ک تمامش میان دست ها و شاید تنها آغوش تو جای گیرد...
اما...
حجم سرد نبودنت...
بغض جا مانده از نبود تو در گلویم...
چ تلخ ب رخ میکشد این تنهایی...
و عاشقانه هایی ک در دلم مانده...
و طعم تلخ رفتنت...
ک کامم را تلخ و طعم گس مانند را در دهانم برجای گذاشت...
شوری باران چشمانی ک بدرقه ی راهت شد...
و نگاهت ک برنگشت و ندید...
شوریده حالی من عاشق را...
ک خواستم بگویم...
《عشق تو مرا کفایت میکند اگر باشی》
و من هنوز چقدر #دلتنگ تو هستم....
#عشقولوژی
۹.۵k
۲۳ فروردین ۱۴۰۰