من نوشتم عشق، او وابستگی تفسیر کرد
من نوشتم عشق، او وابستگی تفسیر کرد
حسرت و بغضِ عجیبی در گلویم گیر کرد
خواب دیدم روحِ من دارد به دوزخ میرود
خوابگر کابوس من را خستگی تعبیر کرد
در نگاه آینه انگار میسوزد کسی
لعنتی این هم فقط درد مرا تکثیر کرد
کافرم یا اهل دین، دیگر چه فرقی میکند
مادرم حتی مرا در ذهن خود تکفیر کرد
در نگاهم ردِ پایِ آتشی جا مانده است
مولوی امثال من را مثل نی تصویر کرد
منطق دیوانگان را دوست دارم، این جنون
آخرش برد و مرا در گوشهای زنجیر کرد
حسرت و بغضِ عجیبی در گلویم گیر کرد
خواب دیدم روحِ من دارد به دوزخ میرود
خوابگر کابوس من را خستگی تعبیر کرد
در نگاه آینه انگار میسوزد کسی
لعنتی این هم فقط درد مرا تکثیر کرد
کافرم یا اهل دین، دیگر چه فرقی میکند
مادرم حتی مرا در ذهن خود تکفیر کرد
در نگاهم ردِ پایِ آتشی جا مانده است
مولوی امثال من را مثل نی تصویر کرد
منطق دیوانگان را دوست دارم، این جنون
آخرش برد و مرا در گوشهای زنجیر کرد
۵۱۸
۲۳ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.