( سه پارتی هوپی رو ادامه نمیدم بخاطر اینکه یکی گزارش کرده
( سه پارتی هوپی رو ادامه نمیدم بخاطر اینکه یکی گزارش کرده)
مافیای من پارت ۳
نامی ویو
نامی.بچه ها بنظرتون اون دختره که سفارش رو از ما گرفت جذاب نبود؟(ا.ت)
ته.هوم راست میگی
یونگی.نههههه اون دختره که قهوه هارو درست کرد جذاب تر بود(جیسو)
جین.ای بابا خفه شین دیگه(داد)
کوک.هیونگ عصبانی شد(حالت شوخی)
نامی.بسه دیگه(جدی)
همه.چشم
ا.ت ویو
در حال رفتن به خونه بودم(یه سوال جیسو و ا.ت هم خونه بودن؟یادم رفت)رسیدم خونه درو که باز کردم کل خونه به هم ریخته بود
ترسیده بودم سریع رفتم کمدم رو نگاه کردم شتتت دزد همه ی لباسای مامانم رو بردن نهههههههههه حالا باید چیکار کنم؟
رفتم بیرون میترسیدم داشتم قدم میزدم که جین وو ی عوضی رو دیدم حتی نمیخواستم ریختش رو ببینم اهههه نگا با چه پوزخنده مسخره ای داره میاد سمتم
جینوو.به به ا.ت ی زیبا(با پوزخند داره میاد سمت ا.ت و چسبوندش به دیوار)
جینوو منو چسبوند به دیوار ریدم به خودم
ادمین ویو(بنده)
همین که جین وو اومد که ا.ت رو ببوسه نامجون اعظم ا.ت و جین وو رو میبینه و آتیشی میشه و وارد میشه و جین وو رو هُل میده
جین وو.تو کدوم عنی هستی که من رو هُل میدی ها؟
نامی.من دوس پسرشم و تو چطور جرأت می کنی که به چاگیای من نزدیک بشی ها(داد)
ا.ت ویو
این همون پسره نیست که تو کافه اومده بود وای آره ولی برای چی گفت من رل شم؟
آهااااا فهمیدم میخواد ازم دورش کنه ولی چرا؟
بعدش با صدای جینوو به خودم اومدم........
مافیای من پارت ۳
نامی ویو
نامی.بچه ها بنظرتون اون دختره که سفارش رو از ما گرفت جذاب نبود؟(ا.ت)
ته.هوم راست میگی
یونگی.نههههه اون دختره که قهوه هارو درست کرد جذاب تر بود(جیسو)
جین.ای بابا خفه شین دیگه(داد)
کوک.هیونگ عصبانی شد(حالت شوخی)
نامی.بسه دیگه(جدی)
همه.چشم
ا.ت ویو
در حال رفتن به خونه بودم(یه سوال جیسو و ا.ت هم خونه بودن؟یادم رفت)رسیدم خونه درو که باز کردم کل خونه به هم ریخته بود
ترسیده بودم سریع رفتم کمدم رو نگاه کردم شتتت دزد همه ی لباسای مامانم رو بردن نهههههههههه حالا باید چیکار کنم؟
رفتم بیرون میترسیدم داشتم قدم میزدم که جین وو ی عوضی رو دیدم حتی نمیخواستم ریختش رو ببینم اهههه نگا با چه پوزخنده مسخره ای داره میاد سمتم
جینوو.به به ا.ت ی زیبا(با پوزخند داره میاد سمت ا.ت و چسبوندش به دیوار)
جینوو منو چسبوند به دیوار ریدم به خودم
ادمین ویو(بنده)
همین که جین وو اومد که ا.ت رو ببوسه نامجون اعظم ا.ت و جین وو رو میبینه و آتیشی میشه و وارد میشه و جین وو رو هُل میده
جین وو.تو کدوم عنی هستی که من رو هُل میدی ها؟
نامی.من دوس پسرشم و تو چطور جرأت می کنی که به چاگیای من نزدیک بشی ها(داد)
ا.ت ویو
این همون پسره نیست که تو کافه اومده بود وای آره ولی برای چی گفت من رل شم؟
آهااااا فهمیدم میخواد ازم دورش کنه ولی چرا؟
بعدش با صدای جینوو به خودم اومدم........
۲.۷k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.