پارت ۴

پارت ۴
پرش زمانی
ته بیدار شووو
مدرسه
رفتیم با کوک صبونه خوردیم رفتیم مدرسه یهو دیدیم تو مدرسه تیراندازی شده
ا.ت رو گروگان گرفته بودند
زنگ زدم به تیم مافیام و توظیح دادم‌. پرش زمانی
بچه های تیم ریختن و تیراندازی ا.ت رو نجات دادیم
بردمش عمارتم
ویو ا.ت
چشمام و باز کردم خیلی درد داشتم آنقدر که داد زدم
ویو تهیونگ
داشتم با بچه ها صحبت میکردم که صدای داد ا.ت رو شنیدم
رفتم بالا
ویو نویسنده
من کجاممم😡(دلبندم آرام باش)
تو عمارت من
خیلی درد دارم😭😭
بیب تیر خوردی
نههه
مرسی حالا من میرم خونم
تو با این حالت هیج ا نمیری
من مافیام و تیم مقابلمون دنبال انتقامه
پس اومده سمت تو
چرا من😭هق
چون من دوست دارم...
در خماری بمونید‌ 😈
کامنت میخواممممم