Step brother p1
سونگمین از خواب نازش بیدار میشه و متوجه میشه امروز روزیه که باید با مامانش بره خونه ی پدر جدیدش چون مادرش با آقای لی ازدواج کرده بود، و سونگمین از قبل پسر آقای لی رو میشناخت چون لینو اکس سونگمین بود، دوباره اون خاطره ی شوم از جلو چشماش رد شد و قلبش رو به درد میاورد، از تختش بلند شد و رفت تو دستشویی مسواک زد و صورتشو شست و بعد رفت پیش مادرش که تو آشپزخونه بود
به مادرش بیشتر نزدیک شد
Sm: مامان نمیشه من باهاتون زندگی نکنم و همینجا بمونم؟
Mrs. Kim: نه، سونگمین...چرا اینقدر مشکل داری با پسر آقای لی(کمبود اسم دارم، یه اسم واسه مامان باباشون بگید)
Sm: چون ازش خوشم نمیاد، چرا باید خوشم بیاد؟
Mrs. Kim: چرا نه؟ پسر به اون خوشگلی و آقایی تربیت کرده
Sm: به هر حال، هیچ جوره نمیشه بمونم
Mrs. Kim: نه، حالا برو وسایلتو جمع کن
سونگمین برگشت به اتاقش و شروع کرد به جمع کردن وسایلاش، آخرین چیزایی که برداشت وسایلی بود که لینو بهش داده بود، دلش برای دیوونه بازیاشون، بوسه هاشون و آغوش گرم لینو تنگ شده بود، دلش برای اذیت کردن های همدیگه شون هم تنگ شده بود، لینو هنوز برای سونگمین کادو تولد های گرون میفرستاد تا سونگمین رو برگردونه اما سونگمین اعتماد قبل رو نداشت، امروز هم تولد سونگمین بود، ولی نکته ی جالب اینجا بود که لینو هنوز براش چیزی نفرستاده بود، بیخیال شد و به جمع کردن وسایل ادامه داد، تا اینکه گوشیش زنگ خورد، هان بود...
گوشیش رو برداش و جواب داد
Sm: الو؟
Han & felix: تولدت مبارک کوچولوووووو!
Sm: مرسی پیرمرداااااا
هر سه تاشون خندیدن
F: خب امروز میری پیش عشقت نه؟
H: راست میگه زود جواب بده
Sm: بچه ها، اون عشق من نیست
H: اگر نبود چرا هنوز عکسای دوتاییتون رو داری؟
Sm: چون نمیتونم فراموشش کنم، بعدشم من دیگه دارم با چان قرار میزارم
F: تو فقط چانو قبول کردی چون نمیتونستی بهش نه بگی، و میخواستی لینو رو فراموش کنی
Sm: ولی قراره هر روز که بیدار میشم ببینمش
H: سونگمین من که بهت توضیح دادم درمورد اون موضوع، لینو کلمو کچل کرده از بس راجب تو بهم پیام میده، به خدا نه اون و نه من-
سونگمین حرف هان رو قطع کرد
Sm: هان نمیخوام راجبش بشنوم
H: به هر حال تولدت مبارکککککککککک
سونگمین خندید و بعد از خداحافظی هان قطع کرد و وسایل جمع شدشو گذاشت گوشه ی اتاقش، رفت صبحونشو خورد و برگشت تو اتاق که ماشینی که باید میبردشون به عمارت لی اومد و وسایلشونو گذاشتن توی ماشین و رفتن سمت عمارت لی....
*پرش زمانی به بعد از مواجه با لینو و چیدن اتاق*
لینو وارد اتاق سونگمین شد و گوشه ی تختش نشست
Lk: مینی، یه ذره وقت داری؟
سونگمین نادیدش گرفت که لینو از پشت بغلش کرد
Lk: لطفا مینی، توروخدا، حداقل بهم نگاه کن
Sm: من به یه آدم خیانت کار نگاه نمیکنم
Lk: اینطوری نکن باهام، لطفا، من که هزار بار معذرت خواستم و هزار بار برات توضیح دادم
Sm: کارتو بگو و برو
لینو آهی کشید و جعبه ای روی میز سونگمین گذاشت
Lk: تولدت مبارک پاپی کوچولوم، هر روز برای روزی لحظه شماری میکنم که توی آغوش بگیرمت، اما اینبار فرق داشته باشه، اینبار اشتباهات قبل رو تکرار نمیکنم، من بهت نیاز دارم سونگمین
لینو اینارو گفت، بوسه ی به پشت گردن سونگمین زد و آروم آروم ازش فاصله گرفت و از اتاقش رفت بیرون، قلب سونگمین داشت خیلی سریع میزد، تا اینکه صدای پیام گوشیش اومد، فردی که فقط با اسم سیو شده بود و هیچ ایموجی ای نداشت، چان بود
Chan: سلام سونگمین، میای امروز به مناسبت تولدت بریم بیرون؟
دقیقا چند ثانیه بعد فردی که *my cat💞💖* سیو شده بود پیام داد، لینو بود
My cat💞💖: امیدوارم کادوتو دوست داشته باشی، اگر خواستی میتونیم باهم بریم بیرون، من هنوزم عاشق لوس کردن پاپی کوچولومم
و سونگمین بین دوراهی گیر کرده بود که کی رو انتخاب و کی رو رد کنه که کسی که انتخاب کرد....
پایان پارت اول
پارت بعدیش و پارت اول اون یکی امروز میاد ولی ممکنه دیر بیا مثلا ساعت یازده شب
ویرایش:
شرایط پارت بعد
15 کامنت و لایک
به مادرش بیشتر نزدیک شد
Sm: مامان نمیشه من باهاتون زندگی نکنم و همینجا بمونم؟
Mrs. Kim: نه، سونگمین...چرا اینقدر مشکل داری با پسر آقای لی(کمبود اسم دارم، یه اسم واسه مامان باباشون بگید)
Sm: چون ازش خوشم نمیاد، چرا باید خوشم بیاد؟
Mrs. Kim: چرا نه؟ پسر به اون خوشگلی و آقایی تربیت کرده
Sm: به هر حال، هیچ جوره نمیشه بمونم
Mrs. Kim: نه، حالا برو وسایلتو جمع کن
سونگمین برگشت به اتاقش و شروع کرد به جمع کردن وسایلاش، آخرین چیزایی که برداشت وسایلی بود که لینو بهش داده بود، دلش برای دیوونه بازیاشون، بوسه هاشون و آغوش گرم لینو تنگ شده بود، دلش برای اذیت کردن های همدیگه شون هم تنگ شده بود، لینو هنوز برای سونگمین کادو تولد های گرون میفرستاد تا سونگمین رو برگردونه اما سونگمین اعتماد قبل رو نداشت، امروز هم تولد سونگمین بود، ولی نکته ی جالب اینجا بود که لینو هنوز براش چیزی نفرستاده بود، بیخیال شد و به جمع کردن وسایل ادامه داد، تا اینکه گوشیش زنگ خورد، هان بود...
گوشیش رو برداش و جواب داد
Sm: الو؟
Han & felix: تولدت مبارک کوچولوووووو!
Sm: مرسی پیرمرداااااا
هر سه تاشون خندیدن
F: خب امروز میری پیش عشقت نه؟
H: راست میگه زود جواب بده
Sm: بچه ها، اون عشق من نیست
H: اگر نبود چرا هنوز عکسای دوتاییتون رو داری؟
Sm: چون نمیتونم فراموشش کنم، بعدشم من دیگه دارم با چان قرار میزارم
F: تو فقط چانو قبول کردی چون نمیتونستی بهش نه بگی، و میخواستی لینو رو فراموش کنی
Sm: ولی قراره هر روز که بیدار میشم ببینمش
H: سونگمین من که بهت توضیح دادم درمورد اون موضوع، لینو کلمو کچل کرده از بس راجب تو بهم پیام میده، به خدا نه اون و نه من-
سونگمین حرف هان رو قطع کرد
Sm: هان نمیخوام راجبش بشنوم
H: به هر حال تولدت مبارکککککککککک
سونگمین خندید و بعد از خداحافظی هان قطع کرد و وسایل جمع شدشو گذاشت گوشه ی اتاقش، رفت صبحونشو خورد و برگشت تو اتاق که ماشینی که باید میبردشون به عمارت لی اومد و وسایلشونو گذاشتن توی ماشین و رفتن سمت عمارت لی....
*پرش زمانی به بعد از مواجه با لینو و چیدن اتاق*
لینو وارد اتاق سونگمین شد و گوشه ی تختش نشست
Lk: مینی، یه ذره وقت داری؟
سونگمین نادیدش گرفت که لینو از پشت بغلش کرد
Lk: لطفا مینی، توروخدا، حداقل بهم نگاه کن
Sm: من به یه آدم خیانت کار نگاه نمیکنم
Lk: اینطوری نکن باهام، لطفا، من که هزار بار معذرت خواستم و هزار بار برات توضیح دادم
Sm: کارتو بگو و برو
لینو آهی کشید و جعبه ای روی میز سونگمین گذاشت
Lk: تولدت مبارک پاپی کوچولوم، هر روز برای روزی لحظه شماری میکنم که توی آغوش بگیرمت، اما اینبار فرق داشته باشه، اینبار اشتباهات قبل رو تکرار نمیکنم، من بهت نیاز دارم سونگمین
لینو اینارو گفت، بوسه ی به پشت گردن سونگمین زد و آروم آروم ازش فاصله گرفت و از اتاقش رفت بیرون، قلب سونگمین داشت خیلی سریع میزد، تا اینکه صدای پیام گوشیش اومد، فردی که فقط با اسم سیو شده بود و هیچ ایموجی ای نداشت، چان بود
Chan: سلام سونگمین، میای امروز به مناسبت تولدت بریم بیرون؟
دقیقا چند ثانیه بعد فردی که *my cat💞💖* سیو شده بود پیام داد، لینو بود
My cat💞💖: امیدوارم کادوتو دوست داشته باشی، اگر خواستی میتونیم باهم بریم بیرون، من هنوزم عاشق لوس کردن پاپی کوچولومم
و سونگمین بین دوراهی گیر کرده بود که کی رو انتخاب و کی رو رد کنه که کسی که انتخاب کرد....
پایان پارت اول
پارت بعدیش و پارت اول اون یکی امروز میاد ولی ممکنه دیر بیا مثلا ساعت یازده شب
ویرایش:
شرایط پارت بعد
15 کامنت و لایک
- ۱۲.۳k
- ۰۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط