فیک ابر استی خوش شانس پارت
فیک ابر استی خوش شانس پارت ۶
موقع برگشت از مدرسه متوجه شدیم راهمون با جیک یکیه که خوب خیلی خوب بود و کلی باهم حرف زدیم . من و یونا درباره اینکه میخوایم تو اودیشن دپ ماه دیگه شرکت کنیم بهش گفتیم و اونم کلی تشویقمون کرد . اونجا متوجه شدیم مدرسه یچیزی شبیه کلوب رقص داره که جیک هم اونجا عضوه ، اون بهمون گفت میتونیم برای تمرین اودیشن از اونجا استفاده کنیم . این باعث شد من و یونا از خوشحالی جیغغ بزنیمم .
جیک گفت اون یکی از مربی های دنس هیپ هاپه و میتونه بهمون کمک کنه . بلاخره به خونه رسیدیم و بعد از خداحافظی از جیک بلافاصله رو تخت هامون ولو شدیم . هردومون از یه اتاق استفاده میکردیم چون نمیخواستیم خونه مامان بزرگش رو خراب کنیم . یکم از تختش چرخید و گفت « واقعا عالی بودد . فکر نمیکردم اولین روزمون انقدر خوب باشهه » منم سریع با سرم تایید کردم و با ذوق گفتم « ارههه از نظر منم خیلی خوب بودد امیدوارم همیشه خوب باشهه» یکم بعد بلند شدیم ، لباسامون و عوض کردیم و یه ناهار سری سریع درست کردیم . خیلیی مشتاق بودم نودل کره ای بخورم ، تو فیلیپین گیر نمیاد و همه از نودلای کره ای تعریف میکنن . بعد از ناهار به پیشنهاد یونا یه فیلم دیدیم که واقعا افتضاح ترین فیلم جهان بود و من داشت عوقم میگیرفت ، اما خودش یجوری با علاقه نگاه میکرد انگار داره یه شاهکار میبینه . بعد از فیلم رفتیم یکم تو کره بچرخیم ، این چند روزه همش درگیر جابه جایی بودیم و وقت گشتن تو کره رو پیدا نکرده بودیم . همه جا خیلی قشنگ بود و من و یونا با ذوق به ساختمون های بلند و بیلبورد های ایدلامون اشاره میکردیم و هرچیز عادی ای هم که میدیدیم عین ندید بدید ها هی راجبش حرف میزدیم
تا اینکه یچیز عجیب به چشمم خورد ، چرا اینهمه ادم اونجا وایستادن ؟ یکم دور و ور اونجا رو بررسی کردم و متوجه شدم که دم در ساختمون جی وای پی ایستادن ! یعنی چی شده ؟
قضیه رو برای یوناهم تعریف کردم ، گفت «حتما یکی از ایدلای جی وای پی دردسر درست کرده» ، بعدم پیشنهاد کرد بریم کافه ی کنارمون بشینیم و سر در بیاریم
موقع برگشت از مدرسه متوجه شدیم راهمون با جیک یکیه که خوب خیلی خوب بود و کلی باهم حرف زدیم . من و یونا درباره اینکه میخوایم تو اودیشن دپ ماه دیگه شرکت کنیم بهش گفتیم و اونم کلی تشویقمون کرد . اونجا متوجه شدیم مدرسه یچیزی شبیه کلوب رقص داره که جیک هم اونجا عضوه ، اون بهمون گفت میتونیم برای تمرین اودیشن از اونجا استفاده کنیم . این باعث شد من و یونا از خوشحالی جیغغ بزنیمم .
جیک گفت اون یکی از مربی های دنس هیپ هاپه و میتونه بهمون کمک کنه . بلاخره به خونه رسیدیم و بعد از خداحافظی از جیک بلافاصله رو تخت هامون ولو شدیم . هردومون از یه اتاق استفاده میکردیم چون نمیخواستیم خونه مامان بزرگش رو خراب کنیم . یکم از تختش چرخید و گفت « واقعا عالی بودد . فکر نمیکردم اولین روزمون انقدر خوب باشهه » منم سریع با سرم تایید کردم و با ذوق گفتم « ارههه از نظر منم خیلی خوب بودد امیدوارم همیشه خوب باشهه» یکم بعد بلند شدیم ، لباسامون و عوض کردیم و یه ناهار سری سریع درست کردیم . خیلیی مشتاق بودم نودل کره ای بخورم ، تو فیلیپین گیر نمیاد و همه از نودلای کره ای تعریف میکنن . بعد از ناهار به پیشنهاد یونا یه فیلم دیدیم که واقعا افتضاح ترین فیلم جهان بود و من داشت عوقم میگیرفت ، اما خودش یجوری با علاقه نگاه میکرد انگار داره یه شاهکار میبینه . بعد از فیلم رفتیم یکم تو کره بچرخیم ، این چند روزه همش درگیر جابه جایی بودیم و وقت گشتن تو کره رو پیدا نکرده بودیم . همه جا خیلی قشنگ بود و من و یونا با ذوق به ساختمون های بلند و بیلبورد های ایدلامون اشاره میکردیم و هرچیز عادی ای هم که میدیدیم عین ندید بدید ها هی راجبش حرف میزدیم
تا اینکه یچیز عجیب به چشمم خورد ، چرا اینهمه ادم اونجا وایستادن ؟ یکم دور و ور اونجا رو بررسی کردم و متوجه شدم که دم در ساختمون جی وای پی ایستادن ! یعنی چی شده ؟
قضیه رو برای یوناهم تعریف کردم ، گفت «حتما یکی از ایدلای جی وای پی دردسر درست کرده» ، بعدم پیشنهاد کرد بریم کافه ی کنارمون بشینیم و سر در بیاریم
- ۱.۸k
- ۱۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط