ملاقات با او
ملاقات با او
سلام سلام من برگشتم ببخشید اصلا فیک نمی ذاشتم چون باید یه طرحی رو برای مدرسه ارائه میدادم و اینا ولی پر انرژی برگشتم 😁
خب بریم سراغ فیک
ویو ات :
چیزامونو که خوردیم از اعضا خداحافظی گرفتیم و رفتیم ....
از مینا خداحافظی گرفتم و رفتم خونم باید خودمو اماده میکردم برای مصاحبه
یه لباس قهوه ای انتخاب کردم و یه ارایش خلیجی کردم و رفتم
ویو ته
از کافه زدیم بیرون و رفتیم خونه ه داشتم توی گوشی می چرخیدم که یهو توی اینستا پیج اته رو دیدم که زده مصاحبش امروز ساعت ۶ شروع میشه هیجان زده شدمو به نامجون گفتم
ته: هیونگ
نامی: بله ؟
ته: امروز مصاحبه ی اتس ببینیمش
نامی: اوکی ... فقط تو که اصلا برات مهم نبود بقیه چه مصاحبه هایی رو میرن چطور الان ات برات مهم شده ؟
ته: ها ؟
نامی: ( دوباره حرفشو تکرار میکنه )
ته: خب ... چونکه ... ات یه دختر ایرانیه و بقول خودش خیلی سختی کشیده که به اینجا رسیده می خوام ببینم زندگی چطور بوده
نامی : اها ... خب اوکی
نامی: راستی مصاحبش ساعت چنده ؟
ته: ساعت شیش
ادامه دارد ...
بچه ها دو پارت بعدی رو هم به خاطر تاخیر الان میزارم 🤗
حمایتا فراموش نشه
سلام سلام من برگشتم ببخشید اصلا فیک نمی ذاشتم چون باید یه طرحی رو برای مدرسه ارائه میدادم و اینا ولی پر انرژی برگشتم 😁
خب بریم سراغ فیک
ویو ات :
چیزامونو که خوردیم از اعضا خداحافظی گرفتیم و رفتیم ....
از مینا خداحافظی گرفتم و رفتم خونم باید خودمو اماده میکردم برای مصاحبه
یه لباس قهوه ای انتخاب کردم و یه ارایش خلیجی کردم و رفتم
ویو ته
از کافه زدیم بیرون و رفتیم خونه ه داشتم توی گوشی می چرخیدم که یهو توی اینستا پیج اته رو دیدم که زده مصاحبش امروز ساعت ۶ شروع میشه هیجان زده شدمو به نامجون گفتم
ته: هیونگ
نامی: بله ؟
ته: امروز مصاحبه ی اتس ببینیمش
نامی: اوکی ... فقط تو که اصلا برات مهم نبود بقیه چه مصاحبه هایی رو میرن چطور الان ات برات مهم شده ؟
ته: ها ؟
نامی: ( دوباره حرفشو تکرار میکنه )
ته: خب ... چونکه ... ات یه دختر ایرانیه و بقول خودش خیلی سختی کشیده که به اینجا رسیده می خوام ببینم زندگی چطور بوده
نامی : اها ... خب اوکی
نامی: راستی مصاحبش ساعت چنده ؟
ته: ساعت شیش
ادامه دارد ...
بچه ها دو پارت بعدی رو هم به خاطر تاخیر الان میزارم 🤗
حمایتا فراموش نشه
- ۳.۱k
- ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط