بی احساس 16
#بی_احساس_ 16
پارت آخر
.
.
(مقاله خبری)
( ساجو هیون بوکسور معروف کره آیی در مبارزه آخر خود باخت ... او به دلیل مسدومیت در ناحیه های کتف چپ و زانوی راست خود ضعیف شده بود و در مبارزه مقابل بوکسور آلمانی باخت این مسابقه توی دو روز برگزار شد و در روز اول به دلیل مسدوم شدن ساجو هیون مسابقه به یک هفته بعد موکول شد و در روز دوم مسابقه ساجو هیون باخت این اولین باخت او در ۸ سال گذشته بوده است )
.
.
&وای نه ..... فکر کنم مسدومیت کتف و زانوی ساجو هیون داره روی مسابقه هاش تاثیر منفی میزاره ..... واییی نه ساجو هیون کنج رینگ گیر کرده..... وحریفش به او حتی فرصت نفس کشیدن هم نمیده .. آیا ساجو هیون میتونه ببره
.
.
.
(/ بچه یتیم حقته کتک بخوری .... چیه میخوای گریه کنی بابات نمیاد کمکت کنه یا مامانت نیست که زخم هات رو ببنده ...آره حقته کتک بخور ) همه این حرفا و اون روزا وقتی که کنج رینگ افتاده بودم آمد جلو چشمم و من دوباره شدم اون پسر بچه یتیمی که فقط از بقیه کتک میخورد
.
.
.
.
( ادامه پارت از زبان وول)
.
.
+ هیون خواهش میکنم .. لطفا خونه باش .... هیوننن
.
.
برگشتم کره ... قرار بود بیشتر بمونم ایتالیا ولی نمیتونستم کمپانی رو ول کنم پس برگشتم ... مسابقه های هیون رو دنبال میکردم ولی به محض اینکه مقاله های خبری خوندم و فهمیدم باخته نتونستم پنهان بمونم هیون به تماس هام جواب نمیداد پس مجبور شدم که برم خونه اش
.
.
+ هیون خواهش میکنم .. لطفا خونه باش .... هیوننن..... هیوننن درو باز کن .. منم یون وول هیون خواهش میکنم درو باز کن
.
زیننننننننگ
.
+آلو هیون ... هیون کجایی ؟!؟ بگو کجایی همین الان میام پیشتـ.....
_ وول اااا .. گند زدم .. دوباره گند زدم ... دوباره کتک خوردم
.
.
داشت گریه میکرد .... هیون داشت مثل بچه هایی که کتک خوردن گریه میکرد.... و این خیلی برای من دردناک بود
.
+ هیون آروم باش ... فقط بهم بگو کجایی همین الان میام پیشت باشه .... آلو هیون .. آلو
.
( تلفن مشترک مورد نظر خاموش میباشد )
.
بیرون بارون شدیدی میاد ....
.
توی راه پله ها همونطور که با سرعت پایین میرفتم با مربی هیون تماس میگرفتم ....
.
+ الوو... مربی ..شما میدونی هیون کجاست ؟!
& خانم یون شمایید ؟!
+ آره ... گفتم میدونی هیون کجاست ؟!؟
& نه منم نمیدونم اون حتی زخم هاش رو هم پانسمان نکرد خانم یون لطفا اگه پیداش کردین ببرینش بیمارستان خیلی بد صدمه دیده
+ باشه اگه پیداش کردم بهتون خبر میدم
.
.
توی ماشین به هرجایی که ممکن بود رفته باشه فکر میکردم .... نیم ساعتی توی خیابون ها دنبالش گشتم هرجایی که ممکن بود باشه رو رفتم ولی نبود با شنیدن صدای گوشیم بی معطلی ورش داشتم ( با خوردن یک بشقاب دکبوکیـ....)
.
.
+ مغازه دوکبوکی فروشی .... هیون لطفا همون جا باش
.
پارت آخر
.
.
(مقاله خبری)
( ساجو هیون بوکسور معروف کره آیی در مبارزه آخر خود باخت ... او به دلیل مسدومیت در ناحیه های کتف چپ و زانوی راست خود ضعیف شده بود و در مبارزه مقابل بوکسور آلمانی باخت این مسابقه توی دو روز برگزار شد و در روز اول به دلیل مسدوم شدن ساجو هیون مسابقه به یک هفته بعد موکول شد و در روز دوم مسابقه ساجو هیون باخت این اولین باخت او در ۸ سال گذشته بوده است )
.
.
&وای نه ..... فکر کنم مسدومیت کتف و زانوی ساجو هیون داره روی مسابقه هاش تاثیر منفی میزاره ..... واییی نه ساجو هیون کنج رینگ گیر کرده..... وحریفش به او حتی فرصت نفس کشیدن هم نمیده .. آیا ساجو هیون میتونه ببره
.
.
.
(/ بچه یتیم حقته کتک بخوری .... چیه میخوای گریه کنی بابات نمیاد کمکت کنه یا مامانت نیست که زخم هات رو ببنده ...آره حقته کتک بخور ) همه این حرفا و اون روزا وقتی که کنج رینگ افتاده بودم آمد جلو چشمم و من دوباره شدم اون پسر بچه یتیمی که فقط از بقیه کتک میخورد
.
.
.
.
( ادامه پارت از زبان وول)
.
.
+ هیون خواهش میکنم .. لطفا خونه باش .... هیوننن
.
.
برگشتم کره ... قرار بود بیشتر بمونم ایتالیا ولی نمیتونستم کمپانی رو ول کنم پس برگشتم ... مسابقه های هیون رو دنبال میکردم ولی به محض اینکه مقاله های خبری خوندم و فهمیدم باخته نتونستم پنهان بمونم هیون به تماس هام جواب نمیداد پس مجبور شدم که برم خونه اش
.
.
+ هیون خواهش میکنم .. لطفا خونه باش .... هیوننن..... هیوننن درو باز کن .. منم یون وول هیون خواهش میکنم درو باز کن
.
زیننننننننگ
.
+آلو هیون ... هیون کجایی ؟!؟ بگو کجایی همین الان میام پیشتـ.....
_ وول اااا .. گند زدم .. دوباره گند زدم ... دوباره کتک خوردم
.
.
داشت گریه میکرد .... هیون داشت مثل بچه هایی که کتک خوردن گریه میکرد.... و این خیلی برای من دردناک بود
.
+ هیون آروم باش ... فقط بهم بگو کجایی همین الان میام پیشت باشه .... آلو هیون .. آلو
.
( تلفن مشترک مورد نظر خاموش میباشد )
.
بیرون بارون شدیدی میاد ....
.
توی راه پله ها همونطور که با سرعت پایین میرفتم با مربی هیون تماس میگرفتم ....
.
+ الوو... مربی ..شما میدونی هیون کجاست ؟!
& خانم یون شمایید ؟!
+ آره ... گفتم میدونی هیون کجاست ؟!؟
& نه منم نمیدونم اون حتی زخم هاش رو هم پانسمان نکرد خانم یون لطفا اگه پیداش کردین ببرینش بیمارستان خیلی بد صدمه دیده
+ باشه اگه پیداش کردم بهتون خبر میدم
.
.
توی ماشین به هرجایی که ممکن بود رفته باشه فکر میکردم .... نیم ساعتی توی خیابون ها دنبالش گشتم هرجایی که ممکن بود باشه رو رفتم ولی نبود با شنیدن صدای گوشیم بی معطلی ورش داشتم ( با خوردن یک بشقاب دکبوکیـ....)
.
.
+ مغازه دوکبوکی فروشی .... هیون لطفا همون جا باش
.
۲.۳k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.