🄿🅃 15

(پرش زمانی ب ا.ت و هیونجین)
ا.ت:داشتیم خوراکی هامونو میخوردیم ک یهو دیدم ساعت 2شبه :|
یهو گوشیم زنگ خورد
مادر بود
مادر:ا.ت شما کجایین؟؟؟؟!!!!!
ا.ت:مادر یه کاری داریم خیلی دیر ب خونه میرسیم
مادر:چه کاری دقیقا؟ :|(با تعجب)
ا.ت:مادر یه کاری داریم دیگه عه خدافظ
هیونجین:چرا با مادر اینجوری میحرفی
×حوصله توضیح دادن رو بش ندارم
~اوک :| فک کنم رسیدیم
×کجاس؟؟؟
~اوناها اون کارگاه بزرگه
×اوووووووو چقدم بزرگههههه(با تعجب)
~ارع.... پیاده شو بریم
ا.ت:پیاده شدیم و رفتیم دیدیم در بازه و هیچکس جلو در نبود ولی شاید توش آدم باشه
~ا.ت اینجا خیلی بزرگه مطمعن باش آدمای جونگ کوک همینجان
×اشکال نداره میکشیمشون
~اینا مثل اون آدمایی ک کشتیم نیستنا!!!! اینا آدمای جی کین کشتنشون خیلی سخته
×بابا تو چرا اینقد ترسویی چیزی نمیشه مطمعن باش
هیونجین:چیزی نگفتم و ب راهم ادامه دادم.... رسیدیم ب در و هیچکس جلوی در نبود... وارد کارگاه شدیم.. یه حیاط خیلی بزرگ داشت و یه عالمه جعبه ک معلوم نبود توشون چی بود
ا.ت:خب هیونجین الان چ غلطی بکنیم
اینجا خیلی بزرگه پیدا کردن لیسا خیلی سخت میشه
~خب هرکجا ک باشن حتما توی کارگاهن.. میریم یکم میگردیم اگ آدمی چیزی بود با اسلحه هام میکشمشون از دور توهم با چاقو هات اگ کسی نزدیکت بود بکش
×اوکی ولی من تشنمه:) :|
~جان؟ ... الان؟ 💔🙂
×اوهوم
~بیا برو بابا الان یه ساعت هم باید برم برا خانم آب بیارم
×اوکی😂💔
ا.ت:رفتیم یکم اینورو اونورو گشتیم ب چیز خاصی نرسیدیم همش یا مواد بود یا الکلو اسلحه اینا
رفتیم تو و یه جای بزرگ بود... ک یهو دوتا آدم اومدن...
هِییییی شمااااا وایستیننن
~ا.ت من اینو میکشم تو برو اون یکیو بکش
×حله ...
(بعد از کشتن چندتا آدم)
×من بازم خونیییی شدمممممم
~بل خونی شدی و من نمیتونم ی ساعت برم برات دنبال آب پس مجبوری تحمل کنی
ا.ت:هیچی نگفتم و ب راهم ادامه دادم رفتیم طبقه های بالا هیچکس نبود تا ک رفتیم پشت بوم...
لیسا و جونگ کوک تو بغل هم بودن
×للللیییییسسساااااااا (با داد و خوشحالی)
-اااااا.تتتتتتت
لیسا:بغل کوک رو ول کردم و پریدم بغل ا.ت
اون خونی بود منو هم خونی کرد
×لیسا چی شده؟؟؟؟ چرا دزدیدتتتت کی دزدیدتتتت؟؟؟ اذیتت کردن؟؟؟؟؟چیکار کردن بگو بم
-چیزیم نشده ببین سالمم
×هووی مستر جئون
+بله؟ خانم ا.ت😏؟
ا.ت:یکی از اسلحه هارو از تو جیبم برداشتم و طرف جی کی گرفتم
-نهههه ا.ت داری اشتباه میکنی!!!! کوک کاری نکرده
×اصل کاری همین جونگ کوکه این باید کشته بشه اگ بمونه بلاهای دیگه ای سرمون میاره
-نه ا.ت اون کاری نکرده من جونگ کوکو دوس دارم
×تو چقد ساده ای اونا همشون نقشس ک بت نزدیک بشه و در آخر بکشه تورو
-نه ا.ت جونگ کوک اینجوری نیسسس(با فریاد)
......... .. .
ایدامه دالد؛)
دیدگاه ها (۱)

🅃🄷🄴 🄻🄰🅂🅃 🄿🄰🅁🅃

جونگ کوک...

🄿🅃14

🄿🅃13

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط