در شهر غریب

در شهر غریب
و بی نشان می گردم
💕
دلخسته و
گیج و ناتوان، می گردم
💕
این شهر و
تمام مردمانش لالند
💕
دنبال دو
چشم همزبان می گردم!
دیدگاه ها (۲)

وقتی‌سنت ڪمہآدمایی رو تو زندڪَیت نڪَہ‌میدارے ڪہدوسشوڹ دارےبز...

لحظه ای تصویر چشمت روی آب افتاده بودآب از آن چشمان تو در پیچ...

زیباتریڹ گل ها همیشہ مختصِ بهتریڹ هاست ڪوتاه دستی ام را ببخش...

دلنوشته های من

زمزمه مادری

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط