پارت سوم برای اون کسی که کامنت رو زیاد کرده بود🥹
پارت سوم برای اون کسی که کامنت رو زیاد کرده بود🥹
خدمت کار رفت در رو باز کرد ( اسم داداش لیا الکس هست)
الکس: سلام داداش دلم برات تنگ شده بود
کوک: منم همین طور
لیا: سلام داداشی
الکس: سلام عزیزم
الکس : کوک پس ا/ت کو
کوک: امم اون حالش خوب نیست خوابیده
الکس: اها خوب اتاق من کجاست
کوک : چه پرو تو الان رسیدی دنبال اتاقی بعدش چی میشه (باخنده)
(هر سه تا خندیدن )
که ….
(ویو ا/ت )
با سر گیجه از خواب بیدار شدم فقط یک دونه تیشرته کوک تنم بود بدون شلوار ( البته اون شلوار دومی پاشه 😂👌)
صدای خنده شنیدم رفتم پایین دیدم الکس اومده کوک و لیا و الکس دارن باهم میخندن کوک برگشت من رودید گفت
کوک:ا/ت بیدار شدی برو بالا من الان میام
ا/ت: باشه سلام الکس
الکس: سلام ا/ت
رفتم بالا کوک هم اومد پشت سرم دستم رو گرفت بلندم کرد بردم بالا بهش گفتم : کوک یواش چته
کوک: چرا بدون شلوار اومدی پایین صدام میزدی ها نمیدونی الکس دختر بازه
ا/ت: ام ببخشید هواسم نبود ددی
کوک: اشکال نداره بیب حالت خوبه الان
ا/ت اره ددی خوبم نگران نباش
کوک: اوکی لباس بپوش بیا پایین
ا/ت: چشم ددی
(لباسش رو میزارم )
( رفت پایین الکس بغلش کرد)
کوک مثل چی قرمز شده بود اما نفهمیدم چرا الکس که با کوک رابطه خوبی داره این کار رو میکنه
من خنده کردم رفتم پیش کوک به حالت مرگ دستم رو فشار داد که فکر میکردم هر لحظه ممکنه دستم منفجر شه گفتم :
ا/ت: کوک دستم ترکید
کوک: بزار بترکه
…
ببخشید کم بود بخواطر امتحان ها وقت ندارم 😂👌
خدمت کار رفت در رو باز کرد ( اسم داداش لیا الکس هست)
الکس: سلام داداش دلم برات تنگ شده بود
کوک: منم همین طور
لیا: سلام داداشی
الکس: سلام عزیزم
الکس : کوک پس ا/ت کو
کوک: امم اون حالش خوب نیست خوابیده
الکس: اها خوب اتاق من کجاست
کوک : چه پرو تو الان رسیدی دنبال اتاقی بعدش چی میشه (باخنده)
(هر سه تا خندیدن )
که ….
(ویو ا/ت )
با سر گیجه از خواب بیدار شدم فقط یک دونه تیشرته کوک تنم بود بدون شلوار ( البته اون شلوار دومی پاشه 😂👌)
صدای خنده شنیدم رفتم پایین دیدم الکس اومده کوک و لیا و الکس دارن باهم میخندن کوک برگشت من رودید گفت
کوک:ا/ت بیدار شدی برو بالا من الان میام
ا/ت: باشه سلام الکس
الکس: سلام ا/ت
رفتم بالا کوک هم اومد پشت سرم دستم رو گرفت بلندم کرد بردم بالا بهش گفتم : کوک یواش چته
کوک: چرا بدون شلوار اومدی پایین صدام میزدی ها نمیدونی الکس دختر بازه
ا/ت: ام ببخشید هواسم نبود ددی
کوک: اشکال نداره بیب حالت خوبه الان
ا/ت اره ددی خوبم نگران نباش
کوک: اوکی لباس بپوش بیا پایین
ا/ت: چشم ددی
(لباسش رو میزارم )
( رفت پایین الکس بغلش کرد)
کوک مثل چی قرمز شده بود اما نفهمیدم چرا الکس که با کوک رابطه خوبی داره این کار رو میکنه
من خنده کردم رفتم پیش کوک به حالت مرگ دستم رو فشار داد که فکر میکردم هر لحظه ممکنه دستم منفجر شه گفتم :
ا/ت: کوک دستم ترکید
کوک: بزار بترکه
…
ببخشید کم بود بخواطر امتحان ها وقت ندارم 😂👌
۲۹.۶k
۰۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.