راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کنبی خودتر از اینم کن و از خود به درم کنیک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستمیک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کنشوق سفرم هست در اقصای وجودتلب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن