شبیه مه شده بودی

شبیه مه شده بودی
نه می شد در آغوشت گرفت
و نه آنسوی تو را دید
تنهــــــا می شد
در تو گم شد
که شدم ...
دیدگاه ها (۱)

نگاه کن به آوازه ی این سکوتنمیخوام تو رو حرف مردم کنم تو زیب...

خَفَت کُنَم ,یا خودت خَفِه میشی ...!!!?

گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنمبعد از آن بوسه دگر بار خطا...

من همیشه کنار درخت قدیمی خانه تانبا یک صندلی اضافی می نشینم ...

شبیه مه شده بودی؛ نه میشد در اغوشت گرفت و نه ان سوی تو را دی...

هیچ‌کس نفهمید بعد تو چه شدم سایه شدم، خاک شدم، گم شدم.

بچه که بودم، وقتی با بابام میرفتیم بازار، میگفت؛ اگه گم شدی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط